عمل به قانون و انجام وظیفه سازمانی
امیر سرمدی: فعال رسانهای
علیمحمد قادری، رئیس جدید سازمان بهزیستی در مراسم معارفه خود که پنجم آبانماه برگزار شد گفت: «بدون تردید، سازمان بهزیستی از معدود ارگانهایی است که مرز دنیا و آخرت را در آن بسیار نزدیک میبینیم. کار در این مجموعه جز با شیدایی، اخلاص و معنویت، امکانپذیر نیست و هدف و نیت ما برای قرار گرفتن در این جایگاه، ثواب کردن است.» حال آنکه به نظر نگارنده قرار گرفتن در رأس سازمانی که بیش از 120هزار نیروی انسانی دارد و بهصورت مستقیم با زندگی قریب به ششونیم میلیون نفر مرتبط است، مانند سایر ارگانها متناظر به چارت و مسئولیت سازمانی و حقوقی که مدیریت سازمان از این شغل میگیرد، هدف اصلی باید اجرای قانون باشد و بس. لذا بجای آنکه نسبت به جامعه هدف خود نگاه خیّرمآبانه و اخروی داشته باشید و بر سر آنها منتی بگذارید، سعی کنید با یک برنامهریزی مدون، مشکلات عدیده این قشر را برطرف کنید. تردید نداشته باشید اگر وظایف سازمانی که برای شما در قانون در نظر گرفته شده است را بهدرستی اجرا کرده و رضایت اعضای جامعه هدف خود را فراهم کنید، اجر و ثواب آن نیز نزد ایزد منّان محفوظ خواهد ماند.
سازمان بهزیستی کشور به موجب لایحه قانونی سال 1359 و در جهت تحقق مفاد اصول سوم، بیستویکم و بیستونهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، از ادغام ۱۶ سازمان، نهاد، مؤسسه و انجمن تشکیل شد تا با ارائه حمایتهای غیربیمهای و تکیه بر مشارکتهای مردمی در جهت گسترش خدمات توانبخشی، حمایتی، بازپروری، پیشگیری از معلولیتها، آسیبهای اجتماعی و کمک به تأمین حداقل نیازهای اساسی گروههای کمدرآمد اقدام کند.
محمدعلی فیاضبخش، اولین رئیس سازمان بهزیستی کشور بود. او در سال 13۵۹ رئیس سازمان بهزیستی کشور شد و در هفتم تیرماه ۱۳۶۰ به شهادت رسید. پس از آن دکتر محمود روحانی بر صندلی ریاست بهزیستی تکیه زد. ابوالفضل اجارهدار نیز به مدت سهونیم ماه و حجتالاسلام جواد اژهای از آبان سال ۶۱ تا بهمن سال ۶۳ بر مسند ریاست بهزیستی نشستند. دکتر محمد یاریگرروش، متخصص اطفال نیز از بهمن ۶۳ تا شهریورماه سال ۷۰، محمدرضا محمدی از سال ۷۰ تا ۷۳ و سید محمد جزایری از سال ۷۳ تا ۷۶ سکاندار سازمان بهزیستی بودند. غلامرضا انصاری بین سالهای ۷۶ تا ۸۰، محمدرضا راهچمنی پزشک و عضو هیأت علمی (از مهرماه ۱۳۸۰ تا مهرماه ۱۳۸۴) نیز هدایت این سازمان را بر عهده داشتند. ابوالحسن فقیه، احمد اسفندیاری (به مدت ۱۶ ماه سرپرستی سازمان بهزیستی) و همایون هاشمی از دیگر رؤسای سازمان بهزیستی بودند. انوشیروان محسنی بندپی به مدت حدود سه سال (از سال ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۷) و وحید قبادی دانا نیز به مدت حدود سه سال (از دیماه ۱۳۹۷ تا چهارم آبانماه ۱۴۰۰) ریاست و هدایت سازمان بهزیستی را برعهده داشتند.
حالا اما علیمحمد قادری بهعنوان پانزدهمین رئیس سازمان بهزیستی کشور در حالی بر صندلی ریاست سازمان بهزیستی تکیه زده که بهگفته وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی، هر پنج معیار انقلابیبودن، کارآمد بودن، پاکدست بودن، فسادستیز بودن و مردمی بودن را دارا است. وی در سال ۱۳۵۸ در تهران متولد شده و در حال حاضر، دانشجوی دکتری مدیریت دولتی است. فعالیت در سامانه 137 شهرداری تهران، مدیرعامل و عضو هیأتمدیره هلدینگ گردشگری و حمل و نقل بنیاد مستضعفان، مدیرکل سازمان بهزیستی استان همدان و تهران، قائممقام اداره کل بازرسی بهزیستی کشور، معاون مدیرکل حوزه ریاست سازمان بهزیستی کشور و مسئول پیگیری ویژه بهزیستی در وزارت رفاه از جمله سوابق کاری رئیس جدید سازمان بهزیستی است.
پس از آشنایی مختصر با رؤسای قبلی و رئیس جدید سازمان بهزیستی کشور، آنچه که در فعالیت 25روزه علیمحمد قادری بیش از هر چیزی جلب توجه میکند، نگاه خیّرمآبانه ایشان نسبت به اعضای جامعه هدف است. صحبتهای ایشان در مراسم معارفه و گذاشتن حکم وزیر بر روی سر، بیش از آن که حاکی از داشتن برنامه مشخص برای اداره سازمان بهزیستی باشد و تخصص ایشان را به رخ بکشد، اقدامی نمایشی و شوآف رسانهای جلوه کرد. صحبتهای ایشان مانند برخی دیگر از مدیران بهاصطلاح مردمی دولت سیزدهم مبنی بر اینکه نیت و هدف ما برای قرار گرفتن در این پست انجام کار خداپسندانه و ثواب کردن است، نزد جامعه معلولان بهصورت ترحمآمیز و یک احساس ناخوشایند برداشت میشود. ایشان باید بداند معلولان نیازی به صدقهسر ندارند و مانند سایر اقشار در جامعه یک انسانند و باید به دور از ترحم و نگاه خیریهای با آنها برخورد شود. جناب آقای قادری، مسئولیتهای شما متناسب با چارت سازمانیتان مشخص است و طبق قانون وظایف مشخصی دارید و مانند سایر مدیران بابت خدمتی که میکنید، حقوق دریافت میکنید. لذا بجای آنکه نسبت به جامعه هدف خود نگاه خیّرمآبانه و اخروی داشته باشید و بر سر آنها منتی بگذارید، سعی کنید با یک برنامهریزی مدون، مشکلات عدیده این قشر را برطرف کنید. تردید نداشته باشید اگر وظایف سازمانی که برای شما در قانون در نظر گرفته شده است را بهدرستی اجرا کرده و رضایت اعضای جامعه هدف خود را فراهم کنید، اجر و ثواب آن نیز نزد ایزد منان محفوظ خواهد ماند.
البته این نگاه در بالاترین سطوح نظام جمهوری اسلامی ایران نیز وجود دارد. جایی که حجتالله عبدالملکی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در مراسم معارفه علیمحمد قادری میگوید: «یکی از مأموریتهای رئیس جدید سازمان بهزیستی این است که همه تلاش خود را به کار ببندد تا یک زندگی و معیشت مناسب را برای این گروه مخاطب ما که عزیزترینها در جمهوری اسلامی هستند، فراهم کنند. نگاه کلان ما در این ارتباط، آن است که حتماً جلب مشارکت مردم خیّر و خیران را داشته باشیم.» این در حالی است که قطعاً وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی نیک میداند برای معیشت معلولان ماده 27 قانون حمایت از حقوق معلولان پیشبینی شده است و در این قانون، صراحتاً اشاره شده: دولت مکلف است کمکهزینه معیشت افراد دارای معلولیت بسیار شدید و یا شدید فاقد شغل و درآمد را به میزان حداقل دستمزد سالانه تعیین و اعتبارات لازم را در قوانین بودجه سنواتی کشور منظور نماید. لذا اگر دکتر عبدالملکی و رئیس جدید سازمان بهزیستی واقعاً به فکر حل مشکل معیشت معلولان هستند، به جای آنکه در سطح کلان چشم امیدشان به خیّران باشد، با رایزنیهای مجدانه در هیئت دولت در قانون بودجه سال 1401، بودجه مورد نیاز اجرای ماده 27 قانون جامع حمایت از حقوق معلولان را تأمین کنند تا معلولان بتوانند تا حدی با این تورم افسارگسیخته دست و پنجه نرم کنند.
دکتر عبدالملکی در بخش دیگری از مراسم معارفه بیان کردند: «در انتخاب رئیس سازمان بهزیستی به غیر از پنج معیار قبلی، بنده معیار ششمی را نیز اضافه کردم و آن این است که فرد منتخب باید متعلق به همین جامعه و همین سازمان باشد. محل خدمت قبلی ایشان در بنیاد مستضعفان نیز مدیرعاملی یکی از هُلدینگهای بسیار بزرگ و مهم بنیاد بود که ایشان باعث جهش در این هُلدینگ شدند.» در این ارتباط نیز باید گفت: بررسی سابقه کوتاه مدیریتی ایشان بهعنوان مدیرکل بهزیستی در دو استان تهران و همدان، کارنامه قابل توجهی را نشان نمیدهد و مدیریت در رأس یک هُلدینگ اقتصادی و سیاحتی با سازمانی مانند بهزیستی که عمده مشکلات و آسیبهای آن اجتماعی است، بسیار متفاوت است.
یکی دیگر از مشکلات جدی سازمان بهزیستی در سالهای اخیر، عدم حضور مدیران متخصص در سطوح مدیرکل و معاونتهای سازمان است. متأسفانه حداقل مدیرانی که در دهه نود شمسی در رأس معاونتهای بهزیستی قرار گرفتند مانند معاونت توانبخشی، اساساً یا دانش و اشرافی بر حوزه توانبخشی نداشتند و یا فاقد کاریزمای مدیریتی بودند و حفظ جایگاه خود را بر هر چیز دیگری ترجیح میدادند. همین مسائل در سایر معاونتهای سازمان بهزیستی نیز وجود داشت. حالا اما علیمحمد قادری در این ارتباط گفته است: «رویکرد ما برای انتصاب مدیران، مبتنی بر شایستهسالاری است.» او افزوده است: «نگاهمان بهکارگیری نیروهای جوان، انقلابی، متعهد و متخصص است، لذا در این راستا کمیته انتصابات را تشکیل دادیم و این کمیته مسیر بررسی ماهیت رزومههای مدیران در سطوح مختلف را در ستاد پیگیری میکند.» حالا منتظریم رئیس جدید سازمان بهزیستی هرچه سریعتر تیم خود را انتخاب کند و باید دید خروجی این کمیتههای تخصصی، چه کسانی را بر مسند مدیریتی و معاونتهای سازمان بهزیستی کشور مینشاند. البته امیدواریم نتیجه این بررسیهای تخصصی، حکایت مشاور و دستیار ویژه شهردار تهران در امور هوشمندسازی و یا وزیر آموزش و پرورش نشود که دو مرتبه از طرف مجلس همسو و انقلابی رد شد.
لذا از ریاست بهزیستی کشور انتظار داریم برای تکتک مسائل و مشکلات فعلی سازمان بهزیستی و اعضای تحت پوشش آن برنامه مشخصی داشته باشد و طرحی نو دراندازد. واقعیت آن است که ایشان راه بسیار دشواری را پیش رو دارد. مشکلات ساختاری، عدم تناسب بودجه و اعتبارات بهزیستی با مأموریتها و وظایف قانونی، کمبود نیروی انسانی متخصص، کمبود فضای فیزیکی سازمان متناسب با مأموریتها بالاخص در استانها، افزایش هزینههای سازمانی طی سه سال اخیر، هزینهبر بودن ارائه خدمات درمانی در حوزه توانبخشی، نبود یک سیستم جامع و نظاممند جهت ارایه خدمات توانبخشی به موقع و مناسب، کمبود اعتبارات بهویژه در زمینه تجهیزات کمکتوانبخشی و افزایش قیمت سرسامآور این تجهیزات، افزایـش فشـار فقـر و مشـکلات اجتماعی و اقتصـادی ناشـی از آن بـر افـراد و خانـوادههـای تحـت پوشـش سـازمان، افزایش تعداد معتادین در جامعه، افزایش آسیبهای اجتماعی زمینهساز طلاق، اعتیاد و… و به تبع آن افزایش تعداد زنان سرپرست خانوار، افزایش تعداد کودکان کار (ایرانی و غیر ایرانی)، از دست رفتن فرصتهای شغلی و افزایش بیکاری معلولان و مددجویان (ناشی از مشکلات اقتصادی) و مشکلات مرتبط با مناسبسازی مبلمان شهری برای معلولان تنها بخشی از چالشهای پیش روی رئیس جدید سازمان بهزیستی است. لذا فرصت آزمون و خطا دیگر تمام شده و اقدام عملی و رفع این چالشها با تمرکز بر اجرای بیقیدوشرط قانون جامع حمایت از حقوق معلولان و اجرای کنوانسیون حقوق افراد دارای معلولیت، میتواند راهگشای زندگی معلولان باشد.
دیکته نانوشته غلط ندارد و عملکرد مدیریتی رئیس جدید سازمان بهزیستی را حداقل یک سال دیگر باید قضاوت کرد. آنچه که در این یادداشت از نظر گذراندیم، متناظر بر سوابق، مصاحبهها، منش رفتاری و دیدگاه شخصی رئیس جدید سازمان بهزیستی کشور نسبت به معلولان و اعضای تحت پوشش آن بود. قطعاً ایشان نیز یک مدیر دغدغهمند است و امیدواریم با انتخاب یک تیم مدیریتی متخصص، به دور از نگاه خیّرمآبانه بتواند مسائل و مشکلات قشری که این روزها شرایط سختی را سپری میکنند را برطرف کند.
اگر هم مبانی نظری این یادداشت را قبول ندارید، بیایید یک قراری بگذاریم. شما مجدّانه و متعهدانه راهکارهایی را برای رفع چالشهایی که در بالا نام برده شد بیندیشید و آنها را برطرف کنید، ما معلولین هم قول میدهیم در پل صراط شما مدیران عزیز و انقلابی را شفاعت کنیم تا با آسودگی خاطر راهی بهشت برین شوید. شما بهبود کیفیت زندگی ما را در این دنیا تضمین کنید؛ ما هم آسایش زندگی اخروی شما را تضمین میکنیم. این شاید یک معامله بُرد بُرد باشد. چراکه هم شما را به نیت و هدف خود میرساند و هم ما را رستگار میکند. قرار پایانی یادداشت هم مطایبهای باشد تا کارنامه مدیریتی شما را یک سال دیگر و همزمان با روز جهانی معلولان در سال 1401 واکاوی کنیم.