کتاب گویا
نگاهی به کتاب تحولات اجتماعی و اقتصادی ایران معاصر (60 سال منتهی به انقلاب اسلامی)
میرزایی، نیلوفر، تحولات اجتماعی و اقتصادی ایران معاصر (60 سال منتهی به انقلاب اسلامی)، تهران، ندای کارآفرین، 1396.
دیوید امیل دورکیم (۱۵ آوریل ۱۸۵۸ – ۱۵ نوامبر ۱۹۱۷)، در شهر اپینال شهرستان لورن واقع در امپراتوری دوم فرانسه متولد شد. وی از تبار فقهای ریشهدار یهودی بود. با وجود آنکه دورکیم در خانوادۀ مذهبی پرورش یافته بود، در هنگام نوجوانی و جوانی نوع نگاه او به مقولۀ دین از شکل مومنانه به شکل علمی و پژوهشی تغییر ماهیت پیدا کرد. او با رویکرد علمی، بیطرفانه و از بیرون به دین و مفاهیم پیرامونی آن نگاه کند. جامعهشناس بزرگ سده نوزدهم و اوایل سده بیستم بود. به عقیدۀ بسیاری، دورکیم بنیانگذار جامعهشناسی بهشمار میرود. عنوان رسالۀ دکترای دورکیم، درباره تقسیم کار اجتماعی است. در این اثر، وی به بررسی علل اجتماعی گذار از جامعۀ سنتی به متجدد (از دیدگاه او، جامعۀ مکانیکی به ارگانیک) میپردازد.
اولین کسی که توانست کرسی استادی جامعهشناسی را تأسیس کند و موسس سالنامه جامعه شناسی در فرانسه، دورکیم است. به منظور مطرح کردن جامعهشناسی به عنوان یک علم، دورکیم دفاعی فلسفی از آن را در کتاب قواعد روش جامعهشناسی (۱۸۹۴) – که به نوعی چکیدۀ رسالۀ دکترای اوست، مطرح کرده است. وی در این کتاب استدلال میکند از آنجایی که جامعهشناسی موضوع و روش مدون پژوهش دارد، میتواند به عنوان یک علم مطرح شود. عمده کارهای دورکیم به مکتب اثباتگرایی گرایش دارد. او معتقد بود رخدادهای اجتماعی دارای واقعیت خاص خود هستند و از نظر او میتوان واقعیتهای اجتماعی را همچون شیء مورد بررسی قرار داد. نخستین اصل مشهور جامعهشناسی او این بود که «وقایع اجتماعی را باید همچون اشیا مطالعه کرد.»
نوشتههای دورکیم طیف وسیعی از عناوین و موضوعات گوناگون را شامل میشود. سه مضمون عمده مورد توجه او، یکی اهمیت جامعهشناسی به منزله یک علم تجربی؛ دیگری پیدایش فرد و فردیت و شکلگیری نظم اجتماعی نوین؛ و بالاخره ریشهها و خصوصیات اقتدار اخلاقی در جامعه بود. او استدلال میکرد که پدیدههای اجتماعی با برقرار کردن روابط متقابل میان افراد، واقعیتی را میسازند که دیگر نمیتوان آن را بر حسب خواص کنشگران اجتماعی توجیه کرد. علت موجبه هر واقعیت اجتماعی را باید در میان واقعیتهای اجتماعی مقدم جستجو کرد. سپس دورکیم توضیح میدهد که آنچه مقدم است هم در تعیین وظیفه و هم در تعیین علت موثر است. وظیفۀ واقعیت اجتماعی ناگزیر اجتماعی است؛ یعنی وظیفه واقعیت اجتماعی تولید آثاری است که از لحاظ اجتماع سودمند است. بیشک ممکن است اتفاق بیفتد که فلان واقعیت اجتماعی غیر مستقیم برای فرد نیز مفید باشد؛ اما این نتیجۀ مفید به حال فرد، دلیل مستقیم وجود واقعیت نیست. بنابراین دورکیم قضیۀ پیش را کامل کرده میگوید: وظیفۀ هر واقعیت اجتماعی را باید همیشه در رابطهای جست که این واقعیت هدف اجتماعی معینی دارد. برخی جامعه شناسان و محققان حوزه علوم انسانی الگو و دستاوردهای دورکیم را در قالب مکتب فکری وی در تحلیلها و نگرش جمعآوری دادههای خود استفاده نموده و آن را مدل مناسبی در به ثمر نشاندن یافتههای خود میدانند. از آن جمله خانم نیلوفر میرزایی در کتاب تحولات اجتماعی و اقتصادی ایران معاصر (60 سال منتهی به انقلاب اسلامی) در دستگاه فکری دورکیم برخی وقایع و رویدادهای شصت ساله اخیر جامعه ایرانی را بر مبنای الگوی وی عرضه نموده، با این رویکرد نظری به روش تحلیل جامعهشناسی دورکیم و نگاهی به چگونگی تحلیل واقعۀ اجتماعی، و روششناسی دورکیم از تحول اجتماعی در جریان رخدادهای تحول آمیز اجتماعی-اقتصادی در ایران معاصر ابتدا باید به این نکته توجه نمود که، طی صد و پنجاه سال گذشته جهان شاهد تلاشهای مستمر، جانکاه و غرورآفرین ایرانیان برای ایجاد تحول در نظام دولتی براساس تغییرات جهانی مدرنیته و توسعه اقتصادی-اجتماعی بوده است. قدرت نیز به عنوان یک مفهوم اساسی در تغییرات اجتماعی نقش دارد. مثلا افراد دارای قدرت بیشتر نقش بیشتری در ایجاد تغییرات اجتماعی دارند. بسیاری از تغییرات اجتماعی ناشی از تلاش جهت دستیابی به قدرت است مثل حرکتهای انقلابی در بسیاری از جوامع رو به توسعه. و بر این مبنا به برداشت وی انقلاب مشروطیت برنامه توسعه اقتصادی-سیاسی ایران را از چارچوب تنگ «اصلاحات از بالا» خارج کرد، مرزهای گفتمان سنتی قدرت را به میزان قابل توجهی به عقب راند و ساختار قدرت را بر پایه جدیدی استوار کرد. اما، جنبش مشروطیت نتوانست عناصر سنتی را از گفتمان و ساختار قدرت خارج سازد. حضور عناصر قدیم در گفتمان قدرت، ساخت قدرت در نظام مشروطیت را دوگانه ساخت و نهایتا موجب شکست آن گردید. انقلاب مشروطیت حاصل ائتلاف نیروهای سنتی و نوگرا بود و به همین دلیل نوعی دوگانگی در اهداف و نگرش، آن را از درون تضعیف کرد. اهداف اصلی انقلاب مشروطه عبارت بودند از مبارزه با استبداد و تحدید قدرت مطلقه و خودکامه سلطنت و ایجاد یک حکومت مرکزی مقتدر و کارآمد که بتواند تمامیت ارضی و استقلال کشور را در برابر قدرت فزآینده غرب حفظ کرده و موجبات ترقی آن را فراهم آورد.
جامعه ایران نیز طی نیم قرن اخیر و از جهات مختلف رو به تغییر بوده است. این تغییرات تحت تاثیر عوامل مختلف صورت گرفته است. عواملی چون ارتباطات شهرنشینی، صنعتی شدن جامعه، گسترش آموزش و پرورش و … در این حرکت نقش داشته است. عامل اقتصادی به عنوان مهمترین و پرنفوذترین عامل تغییرات اجتماعی ایفاء نقش کرده است. این عامل امروزه تحت عنوان فرآیند جهانی شدن یا تا جایی که به اقتصاد مربوط میشود گسترش ارزشهای اقتصادی ایفای نقش میکند. مصرفی شدن جامعه، ورود کالاهای مختلف به جامعه و یا تولید آنها در داخل کشور و … همگی تغییرات سریع و وسیعی را به دنبال آورده است. این قبیل تغییرات اجتماعی تغییر در قشربندی اجتماعی تغییر در نظام رفتاری و ارزشی تغییرات فرهنگی و … را نیز به دنبال آورده است.
یکی دیگر از مولفههای دورکیم نقش جمعیت در تحولات اجتماعی است. یعنی طی 30 سال (از 1320 تا 1350) جمعیت ایران بیش از دو برابر شد. طی 25 سال اول حکومت محمدرضا (1320 تا 1345) نرخ رشد جمعیت 13/3 و طی سالهای 45 تا 55 نرخ رشد به 71/2 کاهش یافت که به دلیل اجرای اصلاحات ارضی و سیاست کنترل موالید در دولت هویدا بود. تراکم و پراکندگی جمعیت هم هماهنگی نداشت. در سال 35، در هر کیلومتر مربع 5/11 نفر، سال 45 به 4/15 نفر، و در سال 55 به 5/20 نفر رسید. از آنجا که توزیع فضایی شهرها و توزیع جمعیت، تحت کنترل یک برنامه جامعه نبود، لذا مشکلات ناشی از جمعیت شهرنشین، ابعاد پیچیدهای یافت. به طوریکه در این زمان 70 درصد جمعیت کشور در بخشهای نیمه غربی و نوار باریکی از شمال کشور ساکن هستند. تمرکز شدید جمعیت در تعداد محدودی از شهرها مثل تهران، مشهد، اصفهان، تبریز، شیراز و اهواز بوجود آمد. در سال 45 از 271 شهر کشور، 58 درصد از کل جمعیت شهری در 14 شهر ساکن هستند. در این سال تهران با جمعیت 7/2 میلیون نفری خود، 8/27 درصد از جمعیت شهری را در خود جای داده است. در سال 55، در کل کشور 373 شهر داریم و شهر تهران با 5/4 میلیون نفر، 6/38 درصد از جمعیت شهری را در خود جای داده است. 41 درصد هم در مشهد، اصفهان و تبریز هستند. رشد جمعیت شهری از سال 45 به بعد به برکت سرازیر شدن پول نفت و تمرکز صنایع و سرمایهها در اطراف تهران و چند شهر دیگر افزایش یافت. طی سالهای 1300 تا 1350، جمعیت روستایی از 72 درصد به 7/58 درصد کاهش یافت. این رقم در سال 57 (آستانه انقلاب) به 51 درصد روستایی و 49 درصد شهری رسید. کاهش کنترل سیاسی منجر به آن شد که رهبری امام خمینی، و مردم سرعت و شدت اعتراضات و مبارزات خود را بر ضد رژیم افزایش بخشند. در انتها به نظر کاتوزیان در مورد توسعه در این دوره اشاره کرده «آنچه در ایران رخداد نه پیشرفت اجتماعی و اقتصادی بود و نه مدرنیسم، بلکه شبه مدرنیسمی بوده که عواید نفت آن را تسریع کرد. به همین شکل تغییرات ساختاری اقتصاد نیز نه به علت شهرنشینی که به واسطه شهرزدگی بود. هنگامیکه کشور در آستانه دروازههای تمدن بزرگ قرار داشت سهم کل تولیدات صنعتی (شامل تولیدات دستی و روستایی و سنتی) در تولید ناخالص داخلی غیر نفتی 20 درصد بود. در حالی که سهم خدمات 56 درصد بود. با این همه حمل و نقل شهری در همه جا به ویژه تهران به قدری خراب بود که غیر قابل توصیف است. وضع مسکونی جز برای وابستگان دولت و جامعه تجار مو اغنیاء وحشتناک و یا مشکلی هولناک بود، اغلب شهرهای کوچک و بزرگ از جمله تهران فاقد سیستم فاضلاب کارآمد بودند، خدمات درمانی و بهداشتی برای اغنیا بسیار گران و نامطمئن بود و برای فقرا گران و خطرناک».
هر جامعهای دارای تاریخچه مربوط به خود است و تقریباً هیچ جامعهای نیست که از آلوده شدن به تغییر در امان مانده باشد. در حالی که بعضی از تغییرات از درون و در چارچوب فرهنگ خودی است. بعضی دیگر محصول ابتکارات بیرونی و خارجی است و بهطور مستقیم یا غیرمستقیم از عوامل و عناصر بیرونی الهام و نشأت میگیرد. همینطور بعضی از تغییرات برنامهریزیشده و هدفدار و بعضی دیگر برنامهریزی نشده و بدون هدف هستند. بعضی از تغییرات یکبار اتفاق میافتد و بعضی دیگر بهکرات اتفاق میافتد. بعضی از تغییرات اگرچه در یک بعد از فرهنگ ظاهر میشود ولی در اجزاء دیگر اشاعه مییابد، در حالی که بعضی از تغییرات دیگر قابل اشاعه نیست از اینرو آشنایی با طبیعت و چگونگی «محتوا» میزان و جهت تغییر یا تغییراتی که در جامعه در حال وقوع است ضروری مینماید و از دیدگاه جامعهشناسان دارای اهمیت و ارزش مثبتی است. از دیدگاه جامعهشناسی بسیاری از مسائل اجتماعی ناشی از تغییرات اجتماعی قرن بیست و یکم بهدنبال پدیده رو به افزایش وابستگی جهانی صورت خواهد گرفت.
پژوهشهای آنان در سطوح مختلف در جوامع صنعتی در خصوص تحولات اجتماعی- اقتصادی، در حد وسیعی صورت گرفته است و در جای خود از گسترش دامنه بسیاری از مسائل اجتماعی جلوگیری به عمل آوردهاند که بیانگر این نکته میباشد که پیش گرفتن سیاستهای اجتماعی مناسب و گسترش قانونمندی در جامعه به پیشگیری از بروز مسائل اجتماعی کمک میکند. در این رویکرد با نگاهی به تحولات اجتماعی- اقتصادی ایران، نشان داد که، ایران نیز مثل بسیاری از جوامع رو به توسعه در عصر حاضر و به دنبال پیش گرفتن راه تحول اجتماعی و اقتصادی با بسیاری از تناقضها و مسائل پیچیده مواجه است. بهطورکلی در تحول و انتقال از روش زندگی سنتی و نوین اینگونه مسائل بهطور اجتنابناپذیری نمود پیدا میکند. از آنجا که توسعه اقتصادی خود مستلزم تصمیمات و انتخابهای قاطع در مراحل و مقاطع مختلف است. در موارد زیادی اینگونه اتفاق نمیافتد و تصمیمات و انتخابها متناسب پیشرفت و تغییرات اجتماعی نیست که خود به بسیاری از مسائل فرهنگی منجر میشود. در شرایط تغییرات برنامهریزی شده تمامی تلاشها میبایست براساس شرایط اجتماعی موجود صورت گیرد. شرایط نوین تغییرات اجتماعی- اقتصادی و فرهنگی به همراه درآورده است، یعنی تغییراتی که بدون وقفه اتفاق میافتد و مجموعهای از ارزشهای نوین را با خود به همراه میآورد. تغییرات اجتماعی در عصر حاضر جهات مثبت فراوانی داشته چرخه اقتصادی را منظمتر با رونقتر و سرعت آن را بیشتر کرده است. امکانات بهداشتی بیشتری با خود به همراه آورده است که خود میانگین امید زندگی را افزایش داده است. تغییرات اجتماعی بسیاری از تواناییهای بالقوه نوع بشر را فعلیت بخشیده است و به اشکال مختلف تنویز افکار را در قشرهای مختلف اجتماعی موجب شده است. این جریان در بسیاری از جوامع شرایط تساوی یا نزدیک شدن حقوق زنان و مردان را فراهم آورده و تنوع فراوان در زندگی نوع بشر به وجود آورده است.
در زمستان 1401، این اثر 80 صفحهای را سرکار خانم سیما ترکمانی، دانشآموختۀ روابط بینالملل به درخواست کاربران گروه خدمات ویژۀ کتابخانۀ ملی بهصورت فاخری خوانش کرد.