رابطه نشریات ناشنوایی با مشکلات ناشنوایان در ایران
محمد نوری (مدیر عامل دفتر فرهنگ معلولین)
9 اردیبهشت 1403
اینکه ناشنوایان ایران اغلب از زندگی مطلوب برخوردار نیستند و بیکاری و عدم اشتغال، نداشتن درآمد مکفی، فقدان تفریحات کافی، فقدان آموزش و پرورش صحیح، نبود روابط و مناسبات درست با دیگر اقشار جامعه بر زندگی آنها سایه افکنده، واقعیت انکار ناپذیر است. کسی در پایین بودن شاخصهای زندگی عادی در جامعه ناشنوایی شک ندارد.
اما علت چیست؟ چرا ناشنوایان برخی کشورها این مشکلات را ندارند یا مشکلاتشان کمتر است ولی در ایران وضع بدتر است؟
بعضی به مدیریت دولتی و دولتها اشاره میکنند و این عامل را به دلیل سوء مدیریت، عامل همه بدبختیها میدانند. اما اگر یک دولت کارآمد و مدیران صددرصد شایسته سر کارها بودند، آیا این مشکلات وجود نداشت و در آیا مدیران شایسته در یک دوره مدیریتی میتوانند همه این بدبختیها را ساماندهی کنند؟
به نظر میرسد پاسخ منفی است یعنی مدیریتهای دولتی تمامی علت نیستند و باید مجموعهای از علل و عوامل را در پیدایش شرایط کنونی مؤثر دانست. علل فرهنگی، علل جهانی، علل اجتماعی و علل اقتصادی در کنار علتهای سیاسی باید دیده و بررسی شوند. الآن نمیخواهم به این علل بپردازم ولی از بین همه علتها به سراغ نقش و تأثیر مطبوعات رفتم و در این مقاله میخواهم روی این مؤلفه تمرکز کنم و بررسی کنم آیا مطبوعات ناشنوایی در پیدایش وضع حاضر سهم دارند یا نه؟
وقتی جامعه ناشنوایی آمریکا را بررسی میکنیم میبینم در سده نوزدهم، نشریات و مجلات بسیار در همه شهرها منتشر میشدند و پیشرفتهای کنونی ناشنوایان آمریکا مدیون فعالیتهای مطبوعاتی دو سده گذشته است. برعکس در ایران خلأ نشریات یا کمبود نشریات ویژه ناشنوایان علت و زمینهساز مشکلات دیگر شده.
این مقاله میخواهد با بررسی موردی مطبوعات ناشنوایی در ایران، رابطه آن را با مشکلات موجود در این جامعه را بررسی کند. البته چنین تحقیقی اگر بخواهد جامع باشد باید یک گروه پژوهشگر با هزینه مکفی کار کنند، ولی تلاش کردهام در سطح محدود و در چهارچوب امکانات شخصی و اندک این موضوع را بررسی کنم. از اینرو توقع پژوهشی جامع نداشته باشید.
پدیده نشریات ناشنوایی
آموزش و پرورش، ناشنوایان و ارتباطات آنان بر اساس الفاظ (باقیمانده گفتار و لبخوانی) واژههای مکتوب (نگارش)، تصاویر و اشارات استوار است. همه زندگی و فرهنگ ناشنوایان تابع این چهار عنصر یعنی گفتن، نوشتن، تصویر و اشاره است. نشریه پدیده جدیدی است که به دلیل داشتن کتابت و تصویر به استخدام ناشنوایان درآمد و ناشنوایان از آن استفاده کردهاند. از این رو پدیده جدید و نوظهوری به نام نشریات ناشنوایی در دوره جدید شکل گرفت. به تدریج «نشریه ناشنوایی» یا «روزنامهنگاری ناشنوایی» به عنوان یک اصطلاح مدرن فراگیر شده است. این پدیده جدید یعنی «نشریات ناشنوایی» خود ابعاد اجتماعی، اقتصادی و حرفهای دارد و یکی از ابعاد آن تاریخ و سیر تحولات تاریخی آن است. یعنی «نشریات ناشنوایی» مثل هر پدیده فرهنگی و اجتماعی دیگر تاریخی دارد که برای شناخت این پدیده لزوماً باید آن تاریخ را مطالعه کرد.
این مقاله درصدد معرفی گزیدهای از نشریات ناشنوایی ایران و نیز بررسی تاریخ «نشریات ناشنوایی ایران» به منظور کشف ریشه مشکلات کنونی است؛ البته به شیوه مطالعه موردی. همانطور که یکی از شیوههای شناخت تاریخ ایران، مطالعه درباره شخصیتهای مؤثر در ایران است، شناخت تاریخ نشریات ناشنوایی ایران هم با مطالعه تکتک نشریات، قابل دستیابی است. از قدیمیترین نشریه ویژه ناشنوایی شروع میکنم و تا نشریات کنونی ادامه میدهم و هر نشریه را به اندازه کفایت توضیح میدهم. تنظیم و سیر مباحث بر اساس تاریخ انتشار اولین شماره نشریه است. ملاک اینکه چه نشریهای را ناشنوایی بدانیم، پرداختن آن نشریه به مسائل و موضوعات ناشنوایی است. ناشنوا بودن مدیران معیار نیست.
شانزده نشریه با محتوای ناشنوایی که در ایران منتشر شده، در این مقاله به آنها میپردازم. اینها نشریاتی است که ویژه موضوعات ناشنوایان است. اولین آنها زبان (1323) و آخرین آنها پیک ناشنوا (مهر 1394) است. هدف معرفی تفصیلی یا نقادی این نشریات نیست بلکه میخواهم به اندازه لازم و نیاز شناخته شوند تا بتوانیم یک تصور کلی راجع به نشریات ناشنوایی به دست آورده سپس به بررسی ارتباط این نشریات با وضع ناشنوایان بپردازیم.
پس از معرفی نشریات، شروع به بررسی و تجزیه و تحلیل کرده تا رابطه این نشریات با مشکلات جامعه ناشنوایی معلوم گردد.
روش این پژوهش تحلیل محتوایی نشریات نیست و نمیخواهد با بررسی مطالب نشریات، تأثیر آنها در پیدایش مشکلات ناشنوایان را به دست آورد. بلکه با بررسی ویژگیهای ظاهری نشریات درصدد کشف تأثیر آنهاست. نخست اطلاعاتی از هر نشریه میدهم و سپس به سراغ تجزیه و تحلیل آنها میروم.
زبان (بهمن 1323ـ اردیبهشت 1326)
نشریه زبان که گاه آن را زبان آموزگار نامیدهاند به مدیریت جبار باغچهبان در یکشنبه اول بهمن 1323 به صورت ماهنامه در تهران منتشر شد. امتیازش را از اداره فرهنگ در 14 اسفند 1322 دریافت کرده بود. ناشنوایان پس از دست یافتن به سواد خواندن و نوشتن به ویژه با تلاشهای جبار باغچهبان و راهاندازی مدرسه ویژه برای آموزش آنان، درصدد قابل توجه از ناشنوایان باسواد شدند. دوست داشتند درباره مسائل جامعه و رخدادها بیشتر بدانند به ویژه علاقه به هم سرنوشتهای خود و دیگر ناشنوایان در دیگر شهرها و دیگر کشورها داشتند. چون از رسانههای صوتی نمیتوانستند استفاده کنند و در آن دوره هنوز رسانههای تصویری مثل تلویزیون نیامده بود از اینرو به سراغ نشریات و روزنامهها میرفتند. برخی اطلاعات و آمارها در نیمه نخست سده چهاردهم (یعنی 1320 به بعد) نشان میدهد که ناشنوایان ایران علاقه بسیار به مطالعه جراید داشتند. اما روزنامهها و نشریات به ندرت خبری یا تحلیلی یا مقالهای درباره ناشنوایی و ناشنوایان منتشر میکردند. با مرور روزنامه کیهان و روزنامه اطلاعات در سالهای 1320 به بعد معلوم میشود، اطلاعرسانی بسیار اندکی درباره مسائل و رخدادهای ناشنوایی داشتند. با اینکه ناشنوایان در اروپا و آمریکا در حال پیشرفت بودند و حوادث بسیاری وجود داشت که میتوانستند در جراید ایرانی منتشر کنند و ناشنوایان ایران را نسبت به روشهای پیشرفت، شیوه آموزش و صدها موضوع دیگر آگاه سازند. برای اینکه معلوم شود جراید ایرانی چه اندازه در زمینه اطلاعرسانی مسائل ناشنوایان کم کار بودند، به برخی حوادث مهم در اروپا و آمریکا اشاره میکنم.
دانشگاه ویژه ناشنوایان به نام دانشگاه گالودت از 1856 کارش را در واشنگتن شروع کرد. یعنی حدود 7 دهه قبل از شروع اولین مدرسه برای ناشنوایان ایران توسط باغچهبان، دانشگاه گالودت تأسیس شده بود.
شخصیتهای بسیاری به عنوان آموزگار یا پزشک گوش و گفتار و مددکاری در کشورهای مختلف در عرصه ناشنوایان فعالیتهای ابتکاری داشتند. حتی بعضاً ناشنوا بودند. نامها و کارنامه حجیم فعالیتهای اینان در دانشنامه ناشنوایان آمده است.
انجمن ملی ناشنوایان در 1880 در آمریکا تأسیس شده بود. نیز نهادهای دیگر مثل فدراسیون جهانی ناشنوایان، کنگرههای بینالمللی ناشنوایان، کمیته بینالمللی آموزش ناشنوایان در قرن نوزدهم تأسیس شده بود. از اینرو در سالهای 1320 به بعد که ناشنوایان ایران سواد خواندن و نوشتن پیدا کرده بودند و آمادگی برای مطالعه اخبار را داشتند، جهان پر از اخبار ناشنوایان بود. اما در جراید ایرانی به ندرت خبری کوتاه آمده است.
از اینرو جبار باغچهبان به فکر افتاد مجلهای به نام زبان برای اطلاعرسانی درباره مسائل ناشنوایان منتشر کند. بنابراین باغچهبان را باید بنیانگذار «نشریه ناشنوایی» در ایران دانست و زبان اولین مجله با رویکرد «ناشنوایی» است.
جبار باغچهبان (1264-1345) سابقه روزنامهنگاری داشت و قبلاً روزنامه فکاهی ملانصرالدین (چاپ تفلیس)، مجله فکاهی لکلک (ایروان به سال 1291ش) را در کارنامهاش داشت. از طرف دیگر میدانست که پیشرفت ناشنوایان بدون مطبوعات و رسانه ممکن نیست. این تفکرش را میتوان به هنگام گفتوگو با دکتر رضازاده شفق استاد دانشگاه تهران (در زمان بازدید از دبستان کرولالها) دید. به شفق میگوید:
«روش تدریس الفبا در این کشور غلط است. من باید روش تدریس الفبا را عوض کنم و برای این مبارزه، باید امتیاز مجلهای را بگیرم و صدایم را به گوش همه آموزگاران کشور برسانم و آنها را با خود هم صدا کنم.»
یعنی میخواهد با تأسیس نشریه بر معلمان و سپس بر جامعه تأثیر بگذارد.
منظور باغچهبان از «زبان»، زبان آموزگاران بود. البته به کودکان هم توجه داشت و در برخی از شمارهها، صفحههایی برای آنان داشت که ساده، کودکانه و موزون بود و به منظور پاسخگویی به نیاز کودکان ناشنوا و کار با آنان، گاه گاه شعرهایی میسرود که در آن، اصوات شامل صدای جانوران، اشیا، گریه و خنده و آواهای کودکانه، مهمتر از معانی جلوه میکرد؛ بنابراین، برای آنان که از شنیدن اصوات محروم بودند، کارکرد آموزشی نیز داشت.
مطالعه محتوای شانزده شماره مجله مذکور نشان میدهد باغچهبان که قبلاً جمعیت اتفاق معلمین را در جهت آگاهی دادن و احقاق حقوق آنان در تبریز پایهگذاری کرده بود، برای «انقلاب فرهنگی» خیلی اهمیت قائل بود و به درستی اعتقاد داشت که پایداری و استقلال شئون یک ملت به فرهنگ آنها بستگی دارد و تا فرهنگ اصلاح نشود، امور کشور اصلاح نخواهد شد و این مهم فقط از عهده معلمان برمیآید و بس.
مجله زبان به خاطر عدم همکاری وزارت معارف و نداشتن بودجه کافی، مجبور شد آخرین شماره را در اردیبهشت 1316 منتشر و تعطیل کند. این مجله به لحاظ رعایت ضوابط و شاخصها، پیشرفته بود و مدیریت آن را فردی آگاه و با تدبیر بر عهده داشت. نخبگان ناشنوا میتوانند با بحث و بررسی درباره این نشریه و درس گرفتن از آن، این راه را ادامه دهند. ولی جامعه ناشنوایی ایران نشریه بعدی را ده سال بعد منتشر کرد و البته گزارش (1342) همسطح زبان نبود.
گزارش (پاییز 1342ـ متوقف)
کانون کرولالهای ایران (تأسیس 1339) توسط علی سرتیپی (ناشنوا) تأسیس شد. سه سال بعد از تأسیس یعنی در پاییز 1342 نشریه گزارش را منتشر کرد. دفتر کانون و نیز دفتر نشریه در کاخ ورزش اتاق شماره 77 مستقر بود.
گزارش نخستین نشریهای است که توسط خود ناشنوایان منتشر شده یعنی تأسیس و مدیریت آن بر عهده خودشان بود. اما به دلیل روابط خوب علی سرتیپی با جبار باغچهبان گویا از مشاورههای باغچهبان استفاده میکردهاند. به ویژه باغچهبان باور داشت که خود ناشنوایان باید هویت و استقلال داشته و روی پای خود مسائل خودشان را مدیریت و تدبیر نمایند.
گویا گزارش، فقط پنج شماره منتشر شد و متوقف گردید. عدم تداوم گزارش، رسم و شیوهای شد که به دیگر نشریات ناشنوایی هم سرایت کرد و این نشریات عمر پایدار نداشته و بعد از چند ماه یا چند سال متوقف شدهاند. در حالی که نشریهای مؤثر است که بتواند سالها ادامه داشته و جای خود را در جامعه باز کند. در کشورهای غربی، نشریات ناشنوایی، عمر طولانی دارند و به همین دلیل توانستهاند مؤثر واقع شده و زمینههای رشد و رفاه را فراهم آورند.
روزبه قهرمان محتوای آن را اینگونه گزارش کرده:
اولین شماره نشریه یاد شده در چهار صفحه منتشر شد و تمام مطالب آن به ناشنوایان اختصاص داشت. مانند: اساسنامه کانون، نتیجه انتخابات هیئت مدیره جدید کانون، تأسیس آموزشگاه فنی و حرفهای کرولالها (نظام مافی) و گزارش کنگره بینالمللی کرولالها در شهر استکهلم پایتخت سوئد (26 مرداد، 3 شهریور) که رضا قلی شهیدی، از اولین شاگردان باغچه بان، به نمایندگی از کانون کرولالها شرکت کرده بود. در صفحه چهارم، علی سرتیپی به عنوان رئیس هیئت مدیره کانون »گفتاری چند با هموطن عزیز» را مطرح کرد و چنین نوشت: «فشار طاقتفرسای زندگی و محرومیتهای بیحد اجتماعی سالیان درازی است بدون هیچ علتی تنها به سبب خشم طبیعت و محرومیت از دو نعمت بارز بشری یعنی شنوایی و گویایی نصیب جامعه کرولالهای کشور میباشد. این محرومیت، من و سایر همدردانم را بر آن داشت که به خاطر حفظ حقوق بشری خود و یاری و کمک به همدردان خویش، با کمک چند نفر از افراد خیراندیش شنوا، کانون کرولالهای ایران را در چهاردهم اسفند 1339 تشکیل داده و اساسنامه آن را در 17 ماده به ثبت رسانیم«.
سه شماره از گزارش را توانستم پیدا کنم. شماره اول (پاییز 1342)، شماره 2 تاریخ ندارد و شماره پنجم هم تاریخ ندارد ولی بر اساس گزارش المپیک آمریکا (1965، 25 تیرماه) که در این شماره آمده، در سال 1344 منتشر شده. شماره 3 و 4 این نشریه را هنوز پیدا نکردهام.
پیک شنوایی (1352ـ1357)
سازمان ملی رفاه ناشنوایان مهمترین نهادی است که در تاریخ تحولات ناشنوایان بسیار مؤثر بود. وزارت کار و امور اجتماعی در 1350 این سازمان را پدید آورد. در سال 1353 وزارت رفاه اجتماعی تأسیس شد و این سازمان تابع وزارت جدید شد. برنامههای بسیار برای پیشرفت ناشنوایان داشت یکی از کارهای این سازمان، انتشار نشریه پیک ناشنوایی بود.
ثمینه باغچهبان درباره این نشریه نوشته است:
پیک شنوایی و گفتار را روابط عمومی سازمان ملی رفاه ناشنوایان منتشر میکرد. هدف آشنا کردن مردم با دشواریهای ناشنوایان همچنین شناساندن کوششهایی است که سازمان ملی برای رفع دشواریها انجام میدهد.
این نشریه با مدیریت مشیری منتشر میشد. پایان آن 1357 با اوجگیری و پیروزی انقلاب و انحلال و تعطیلی مراکز و نهادهای مرتبط به نظام پهلوی بود. برخی منابع نوشتهاند: شماره 16 آخرین شماره بود که در سال 1356 منتشر شد.
سنگر / اشاره (خرداد 1358ـ پاییز 1358)
خانه فرهنگی جوانان ناشنوای ایران در 1349 تأسیس شد. درباره زمینهها و شرایطی که منجر به شکلگیری این تشکل شد، ثمینه باغچهبان توضیح داده که خلاصهای از آن را میآورم:
ناشنوایان تحصیل کرده تا 1349 محلی برای تجمع و گرد هم آمدن برای تفریح و گفتوگو باهم نداشتند. بعضی از آنها به قهوهخانهها میرفتند. ساعتها میگفتند و میخندیدند و چای مینوشیدند اما به دلیل اینکه رفتارهای ناشنوایان گاه برای افراد عادی قابل فهم نبود، تعارض پیش میآمد و مشتریان قهوهخانه را ترک میکردند. همچنین سالها در گوشهها و پیادهروهای خیابان صبای شمالی و خیابان شاه رضا گاه تا نیمه شب با هم میگفتند و از این گفتگوها لذت میبردند. ولی ناشنوایان تحصیل کرده نیاز به جایی داشتند و مدیریت آموزشگاه کرولالهای باغچهبان با کمک خود ناشنوایان «خانه فرهنگی جوانان ناشنوا» را تأسیس کردند و تلاش کردند در کنار تفریح فعالیتهای فرهنگی و هنری هم داشته باشند، مانند اجرای نمایش در کاخ جوانان. تا فروردین 1352 در تالار اجتماعات آموزشگاه باغچهبان بودند ولی از آن تاریخ تالاری در آموزشگاه حرفهای ناشنوایان به آنها داده شد. و از آذر 1353 به محلی در خیابان کاخ (فلسطین کنونی) انتقال یافتند. خانه فرهنگی ناشنوایان بیش از یکصد عضو داشت. با پرداخت حق عضویت و نیز کمکهای سازمان ملی رفاه ناشنوایان هزینهها مدیریت میشد.
کمکم خانه فرهنگی جوانان ناشنوای ایران به تشکل فعال و شناخته شده تبدیل شد. گویا تا اواخر 58 و اوائل 59 هم تداوم داشت. ولی با انحلال سازمان ملی رفاه ناشنوایان و ادغام در بهزیستی، خانه فرهنگی جوانان ناشنوا هم تعطیل شد.
دوره 9 یا 10 ساله فعالیت ناشنوایان در این خانه فرهنگی را میتوان به سه دوره تقسیم کرد: دوره پرداختن به فعالیتهای هنری مثل اجرای تئاتر، دوره انقلابیگری و همراهی با انقلاب 1357 و دوره پس از پیروزی انقلاب که ناشنوایان مثل دیگر مردم منتظر تحقق اهداف و برنامههای انقلابی بودند و فضای انقلابی بر زندگی ناشنوایان هم سیطره داشت.
در این زمان بود که به فکر انتشار مجله افتادند و در خرداد 1358 اولین شماره نشریهای به نام اشاره یا سنگر را منتشر کردند. کامران رحیمی و محسن لوح موسوی در خط دهی به ناشنوایان و فعالیتهای آنان مؤثر بودند.
روزبه قهرمان گزارشی از شماره نخست ارائه کرده است:
اولین شماره نشریه خانه جوانان ناشنوا تحت عنوان «سنگر» در چهار صفحه با سردبیری کامران رحیمی منتشر شد. رحیمی که بعد از گذراندن دوره زبانآموزی و در اثر ابتلا به بیماری، قوه شنوایی خود را از دست داده بود هنر نویسندگی خود را با نوشتن دو کتاب ادبی «خورشید خاموشان» (1347) و «آدمهای سنگی» (1358) نشان داد. او در سرمقاله شماره اول نشریه، معنای نمادین «سنگر» را به خوبی شرح داده و اظهار امیدواری کرده است که به برکت پیروزی انقلاب شکوهمند ایران، ناشنوایان بتوانند محرومیتهای خویش را برطرف کنند و با سنگر گرفتن، در مقابل زورگوییها و متجاوزان به حقوق ناشنوایان بایستند. مطالب منتشره در نشریه «سنگر» متنوع بود و همه چیز، مانند مقاله، مصاحبه، اخبار، گزارش، جدول و حتی کاریکاتور در آن دیده میشد که با شور و هیجان جوانی همراه بود. مصاحبه با محسن لوح موسوی و همچنین طرحهای سیامک اشرفینیا از مطالب قابل توجه نشریه به شمار میآمد. «سنگر» به طور کلی، جنبه روشنگری و آگاهی دهنده داشت. بنابراین علیرغم گذشت سالها، ارزش خود را همچنان حفظ کرده است. نشریه «سنگر» بعد از شماره چهارم، متأسفانه در پاییز 1358 به پایان خط رسید و داغ آن بر دل جوانان ناشنوا ماند.
گوش، گلو، بینی و حنجره (1368-1402)
دانشگاه علوم پزشکی مشهد به منظور اطلاعرسانی در زمینه یافتهها و دستاوردهایش در زمینه دستگاه شنوایی و دستگاه گویایی، مجله گوش، گلو، بینی و حنجره ایران را از 1368 منتشر کرد. مدیر مسئولی این نشریه بر عهده یحیی نوروز بیگی و سردبیری آن بر عهده نعمتالله مختاری امیر مجدی بوده .
آدرس الکترونیکی: www.mums.ir. آدرس محل: مشهد بیمارستان قائم گروه گوش، گلو و بینی.
قرائن و شواهد نشان میدهد این نشریه از 68 تا 77 به زبان فارسی منتشر میشده ولی از 1378 به صورت دو فصلی (هر سال دو شماره) به زبان انگلیسی و با عنوان زیر منتشر شده است:
Iranian Journal of Otorhinolaryngology
مدیر مسئول و سردبیر ورژن انگلیسی هم همان افراد هستند. تا اسفند 1402، 84 شماره منتشر شده و اگر ورژن انگلیسی را تداوم ورژن فارسی بدانیم، 34 سال عمر داشته است. معمولاً در کشورها، متخصصان گوش و حق و بینی تشکل دارند و نشریه منتشر کردهاند:
همچنین آکادمی گوش و حنجره شناسی آمریکا (تأسیس 1896) در 1920 نشریهای با عنوان زیر منتشر کرده که هنوز ادامه دارد
Otolaryngology–Head and Neck Surgery
این نشریه بیش از یکصد سال سابقه دارد.
شنوایی شناسی (1371ـ1380 با ورژن کاغذی و فارسی و با ورژن الکترونیکی و انگلیسی ادامه دارد)
دانشگاه علوم پزشکی تهران، نشریه شنوایی شناسی را از 1371 منتشر کرده.
صاحب امتیاز آن دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی ـ درمانی تهران میباشد. مدیر مسئول میهن صدایی، سردبیر دکتر مسعود متصدی زرندی و بعداً محمد اکبری، مدیر اجرایی و طراح شیما سلیمانی و محل انتشار آن تهران است. اولین شماره نشریه در سال 1371 با ده عنوان مقاله به چاپ رسید. تا سال 2014 با نام دو ماهه شنوایی شناسی منتشر شده است، همچنین از سال 2013 به صورت الکترونیکی منتشر میشود. آخرین شماره با این مشخصات منتشر شد: دوره 23، بهمن 1393، شماره 6. ادامه انتشار و از دوره 24، شماره 1، سال 2015؛ به زبان انگلیسی و با عنوان Auditory and Vestibular Research (AVR)یعنی تحقیقات شنوایی و دهلیزی بوده است. از سال 71 تاکنون به دو زبان فارسی و انگلیسی و در دو نوع کاغذی و الکترونیکی منتشر شده و 32 سال سابقه دارد. در اروپا و آمریکا، نشریات بسیاری در زمینه گوش و حلق و حنجره و شنوایی منتشر شده. برای نمونه انجمن شنواشناسی، آمریکا، دو ماهه شنوایی شناسی را در 1975 منتشر کرده است.
هدف از انتشار آن بالا بردن سطح دانش شنوایی شناسان، آسیب شناسان گفتار و زبان، متخصصان گوش، گلو و بینی، مغز و اعصاب، کودکان و زبانشناسان در زمینه شنوایی و تعادل حفاظت شنوایی و توانبخشی مبتلایان به آسیبهای شنوایی و تعادلی به ویژه در مناطقی از ایران است. این مجله با حمایت انجمن علمی شنوایی شناسی ایران و انجمن گوش، حلق، بینی و جراحی سر و گردن ایران منتشر میشود. عضو کمیته اخلاق نشر (COPE) و دارای رتبه علمی ـ پژوهشی (پزشکی) است.
آخرین شماره: vol.33.No2.2024
پیام ناشنوا (بهار 1372-1377)
کانون کرولالهای ایران در 1339 تأسیس شد. در سال 1372 به کانون ناشنوایان ایران تغییر نام داد. ضرورتها ایجاب کرد تا در سال 1372 نشریهای منتشر کند. روزبه قهرمان درباره این نشریه نوشته است:
«کانون کرولالهای ایران در سال 1372 در محل آپارتمان اهدایی شهرداری منطقه پنج تهران در نبش فلکه دوم صادقیه (آریاشهر) مستقر گردید و با پیشنهاد گروهی از ناشنوایان تحصیل کرده و تأیید اعضای هیئت مدیره، «کانون ناشنوایان ایران» نام گرفت. طرح چاپ خبرنامه کانون تحت عنوان آوای سکوت، پیریزی شد. گروه همکاران شامل حبیب مهدوی نوشهر، هادی معیری، حبیب تهرانیزاده، مرتضی پیروزی، رضا محمودی و روزیک شهبازیان با سردبیری محمود پاکزاد دبیر کل وقت کانون، خبرنامه مذکور را به صورت فصلنامه چاپ میکردند و در آن، ناشنوایان، اولیای آنان، مربیان مراکز آموزشی و توانبخشی ناشنوایان و سایر نهادهای مربوط به قشر ناشنوا را از آخرین اخبار مربوط به ناشنوایان ایران و همچنین جهان که در مجله فدراسیون جهانی ناشنوایان (WFD) و سایر بروشورهای بینالمللی آمده بود، باخبر میساختند. در بهار 1376، با بروز اختلاف در خطمشی فکری میان گروه همکاران ناشنوا با سردبیر که فردی شنوا بود، وقفهای در ترتیب زمانی انتشار خبرنامه پیش آمد و سرانجام در 1377 به پایان خود رسید، زیرا به خاطر داشتن مطالبی انعطافناپذیر همچون محکوم کردن تمام روشهای موجود آموزش ناشنوایان به جز روش آموزش شفاهی که مورد علاقه سردبیر بود و همچنین بیاعتنایی او به ارزش فرهنگ زبان اشاره ناشنوایان، زیاد مورد استقبال خود ناشنوایان تحصیل کرده قرار نگرفت.
روزبه قهرمان اسم مجله را اشتباه آوای سکوت نوشته و این اشتباه به منابع دیگر هم راه یافته. در حالی که اسم این مجله پیام ناشنوا یا Deaf voice است.
در زمان دبیر کلی محمود پاکزاد به دلیل اینکه به روش شفاهی باور داشت و زبان اشاره را چندان نمیپسندید ولی بقیه اعضای کانون معتقد به زبان اشاره بودند، از اینرو اختلافات تشدید شد. پاکزاد مدیر نشریه پیام ناشنوا هم بود و با کنارهگیری او، نشریه هم تعطیل شد. اما اینکه روزبه قهرمان نوشته: تمام روشهای آموزش ناشنوایان جز روش آموزش شفاهی در این نشریه محکوم بود، چندان منصفانه نیست. زیرا پاکزاد در هر شماره همه روشها را مطرح و معرفی میکرد ولی روش شفاهی را بیشتر ترویج مینمود.
در برخی منابع آمده که در سالهای 72 تا 77 کانون نشریهای با عنوان پیام ناشنوا منتشر میکرد. به مدیریت لیلا اعتماد و محمد سعیدی . اما این اطلاعات درباره مدیریت پیام ناشنوا غلط است.
آوای دوست (پاییز 1374ـ آبان 1393)
انجمن علمی جراحان گوش و گلو و بینی و سر و گردن ایران ، به عنوان انجمنی مردم نهاد در سال 1333 تأسیس شد. هدف از برپایی چنین انجمنی، افزون بر کمک به ارتقای دانش، مهارتها و اخلاق حرفهای در رشته گوش و گلو و بینی و جراحی سر و گردن، تبیین راهکارهای ضروری برای بهبود مراقبتهای پزشکی در این رشته و خدمترسانی بیشتر به بیماران است. این انجمن تاکنون با اقدامات مختلف از جمله انتشار آوای دوست این دانش را ارتقا و توسعه دهد.
آوای دوست از پاییز 1374 در تهران شروع به انتشار کرد. رویکرد آن پزشکی و در شِمار سه نشریهای است که در زمینه ناشنوایی و ناگفتاری از نگاه پزشکی کار میکند.
دکتر عبدالحمید حسیننیا، مدیر مسئول و دکتر علیاصغر پیوندی، سردبیر این نشریه هستند. همکاران سردبیری عبارتاند از: دکتر علی افتخاریان، دکتر محمدرضا توکلی، دکتر علیرضا جعفری، دکتر ابراهیم رزم پا، دکتر محمدحسین عزیزی، دکتر محمدرضا فتح العلومی، دکتر کاوه کیوانی، دکتر مسعود متصدی، دکتر بهرام ملکوتی، دکتر بیژن نقیبزاده.
در چاپ دوره جدید شماره 13 این نشریه در سال 1388 مقالهای علمی راجع به در میان گذاشتن خبرهای ناگوار به والدین بیماران، از جمله والدین ناشنوا توسط دکتر گیتا موللی نوشته شده که به نکات مهمی که باید به والدین کودکان ناشنوا پس از تشخیص کمشنوایی کودک گفته شود پرداخته است.
پس از نشر آخرین شماره (سال بیستم، مهر و آبان 1393، شماره 45)، متوقف شد.
شکست سکوت (تابستان 1375ـ زمستان 1385)
این نشریه توسط کانون ناشنوایان خراسان منتشر میشد و اکنون متوقف شده. ابتدا در محدوده استان خراسان و بعداً در سطح کشوری منتشر میشد.
کانون ناشنوایان خراسان با تلاشهای حسین تقیزاده منعمی و جمعی دیگر از ناشنوایان خراسان در بهار 1365 تأسیس شد. شعبهای از کانون ناشنوایان ایران بود ولی به دلیل ظرفیتها به ویژه حضور جوانان ناشنوای تحصیل کرده در هیئت مدیره کانون از بهار 1375، از فعالترین کانون ناشنوایان کشور بوده است.
یکی از فعالیتهای سودمند کانون، انتشار مجلهای برای رشد فکری و مهارتی ناشنوایان بود. این مجله شکست سکوت نام داشت چون درصدد بود ناشنوایان را از انزوا و تنهایی سکوت بیرون آورده و سکون و عدم تحرک آنان را بشکند و به دنیای تحرک و فعالیت برای رسیدن به خوشبختی و شاخصهای مثبت زندگی برساند.
اولین شماره خبرنامه شکست سکوت در تابستان 1375 با مدیر مسئولی محمد سعیدی و سردبیری روزبه قهرمان چاپ شد. تمام مطالب مخصوص ناشنوایان و شامل مقاله، مصاحبه، اخبار استان خراسان، ایران و جهان و گزارش است.
سپس با تلاشهای محمد سعیدی و روزبه قهرمان بالاخره امتیاز رسمی وزارت ارشاد و فرهنگ اسلامی برای انتشار نشریه شکست سکوت با هدف توزیع در سراسر کشور، در پاییز 1380 اخذ شد. و اولین مجله رنگی ناشنوایی در طول تاریخ نشریات ناشنوایان ایران، با عنوان شکست سکوت در بهار 1381 چاپ شد. به علاوه همه ضوابط حرفه مطبوعاتی مورد توجه قرار گرفته و تقریباً مراعات شده بود.
در شماره اول نشریه مذکور، تاریخچه و معرفی فعالیتهای گسترده کانون ناشنوایان خراسان (مرکز مشهد) به همراه آشنایی با همکاران نشریه و بعضاً عضو هیئت مدیره کانون آورده شد. مقالات تحقیقی و علمی در زمینه ناشنوایان همچون ناشنوایان از دید شاعران دوره صفوی، عقدالانامل (مقدمه برای ایجاد الفبای یک دستی ناشنوایان)، کاشت حلزون شنوایی و وزوز گوش از مطالب قابل توجه در این شماره است.
این نشریه از نظر محتوایی و علمی هم بهترین نشریه عمومی برای ناشنوایان ایران است و دارای مطالب متنوع و سودمند از جنبههای مختلف زندگی، فرهنگ و جامعه ناشنوایی است. البته با تشدید بیماری مرحوم محمد سعیدی و فوت ایشان نیز عزیمت آقای قهرمان به کانادا جهت ادامه تحصیل و تدریس این نشریه تعطیل شد.
در شماره دوم و سوم نشریه مذکور، به موضوعاتی در خصوص ناشنوایان با آوردن مقالات تحقیقی و علمی در زمینه ناشنوایان، از جمله نگاهی به زندگی پر فراز و نشیب ناشنوایان، مسأله شنوایی و استفاده از سمعک، زبان اشاره، راههای پیشگیری از ناشنوایی و بد شنوایی و مسأله شنوایی و اهمیت آن پرداخته است. در شماره مذکور مقالهای از گیتا موللی، کارشناس ارشد شنوایی شناسی با عنوان ناشنوایی ـ نابینایی چیست؟ آمده که در آن به تعریف از ناشنوایی ـ نابینایی مادرزاد و اکتسابی و همچنین مهمترین علل ناشنوایی و نابینایی مادرزاد و اینکه ناشنوا ـ نابینایان مادرزاد نیازمند چه حمایتهایی هستند؟ پرداخته است. (اولین نشریه ناشنوایان گفتو گو با مدیر شکست سکوت، شکست سکوت، پاییز 81، ص14؛ راهنمای نشریات معلولیتی، ص 83ـ84.)
گویا 20 شماره و تا زمستان 1385 منتشر شده و سپس متوقف شده است.
پژواک سکوت (بهار 1377ـ پاییز 1378)
عدهای از جوانان ناشنوا در فرهنگسرای شفق دورهمی داشتند و گاه تجمع و گفتوگوی مینمودند. اینان تصمیم گرفتند نشریهای منتشر کنند. بالاخره پژواک سکوت را در بهار 1377 با مدیریت حبیب مهدوی نوشهر منتشر کردند. این مجله یک سال و نیم تداوم داشت و آخرین شماره آن در پاییز 78 منتشر و سپس متوقف شد. روزبه قهرمان درباره این نشریه نوشت:
پژواک سکوت خبرنامه داخلی بود که توسط جوانان ناشنوای فرهنگسرای شفق در بهار 1377 پایهگذاری شد. سردبیری آن بر عهده حبیب مهدوی نوشهر بود. انتشار این فصلنامه بعد از یک سال و نیم متوقف شد.
فرهنگسرای شفق مرکز فرهنگی وابسته به شهرداری تهران است و از جاهایی است که ناشنوایان در آنجا گردهمایی و تجمع دارند. این فرهنگسرا در پارک شفق در محله یوسفآباد تهران قرار دارد که توسط کامران دیبا طراحی و در سال 45 تا 48 ساخته و احداث شد. شهرداری در 1372 تصمیم گرفت ساختمانهای این پارک را تبدیل به فرهنگسرا کند و فرهنگسرای شفق را در 1373 افتتاح کرد. پس از اجرای طرح هویتی شدن فرهنگسراها در سال 1380 فرهنگسرای شفق به فرهنگسرای دانشجو تغییر نام داد. اما در سال 1388 طرح محلی شدن فرهنگسراها اجرا شد و نام آنجا به فرهنگسرای شفق برگشت. ناشنوایان تهران هیچ فرهنگسرای ویژه ندارند و با هماهنگی فرهنگسراها، برنامه خود را در این جاها اجرا میکنند.
خبرنامه شنوایی (پاییز 1380 ـ پاییز 1387)
گروه آموزشی و توانبخشی ناشنوایان دانشگاه علوم بهزیستی در پاییز 1380 اقدام به انتشار خبرنامه شنوایی کرد.
یونس لطفی، مدیر گروه آموزشی و توانبخشی ناشنوایان، مدیر مسئول آن و گیتا موللی، سردبیر این نشریه است. همکاران سردبیری عبارتاند از: نعیمه دانشمندان، مریم صادقیجم، نیلا قاسمی افشار، مریم رضایی نگار و محمدرضا رجبی.
هدف و خطمشی این نشریه، اطلاعرسانی درباره رخدادهای فرهنگی مربوط به ناشنوایان، معرفی کنفرانسهای علمی ناشنوایان، معرفی ابزارها و روشهای جدید، افزایش شنوایی، توصیف دستاوردهای جدید پزشکی در عرصه گوش و حلق، گزارش فعالیتهای مراکز ناشنوایان در جهان و بالاخره معرفی سایتهای اینترنتی ناشنوایان است.
گویا شماره 16 (1385) آخرین انتشار این نشریه بوده و پس از آن متوقف شده اما در منبع دیگری شماره 17 (پاییز 1387) را هم معرفی کرده است.
صدای ناشنوا (زمستان 1381ـ زمستان 1386)
کانون ناشنوایان ایران پس از تغییرات در کادر اداری و آمدن دبیر کل جدید، نشریه صدای ناشنوا را از زمستان 1381 منتشر کرد. خسرو گیتی در مطلبی (11 مرداد 1389) اطلاعاتی درباره این نشریه داده است.
صدای ناشنوا نام نشریه داخلی کانون ناشنوایان ایران بود که از زمستان 1381 تا زمستان 1386 هر فصل یک شماره به تعداد 100 نسخه تهیه میشد و مجاناً بین اعضای هیئت مدیره کانون ناشنوایان ایران و مقامات مسئول و کانونهای ناشنوایان استان پخش میشد و قرار بر این بود که کانونهای استان این نشریه را به تعداد لازم تکثیر و برای کانونهای ناشنوایان شهرستانهای تابعه استان مربوط ارسال نمایند.
هر چند از ابتدای کار نظر این بود که ناشنواها خود در تهیه صدای ناشنوا مشارکت داشته باشند ولی در عمل این نظر تحقق نیافت و شرکت ناشنواها در تهیه این نشریه تا شماره شانزدهم آن اندک بود تا اینکه با مشاهده آمادگی شورای جوانان کانون برای شرکت فعال در تهیه این نشریه در شماره 19 این نشریه (از صفحه 26 تا صفحه آخر) تحت عنوان صدای جوان به جوانان اختصاص یافت. با این هدف که به تدریج و هر چه زودتر جوانان کانون تهیه صدای ناشنوا را به عهده بگیرند. اما این اقدام که ترس بعضی را از توسعه نفوذ و اعتبار جوانان در کانون تشدید نمود مخالفتی را موجب گردید که بر اثر آن صدای ناشنوا تعطیل و خاموش شد و این خاموشی تاکنون ادامه یافته است. نوزده شماره صدای ناشنوا مربوط به دورهای مهم از تاریخ جامعه و کانون ناشنوایان ایران است به منظور کمک به ثبت این دوره در تاریخ و آگاهی جامعه ناشنوا، لازم است مطالب این نوزده شماره مطالعه شود.
روزبه قهرمان درباره صدای ناشنوا نوشته:
با شروع به کار دکتر خسرو گیتی به عنوان دبیر کل جدید کانون در تابستان 1378، سیاستگذاری کل خبرنامه کانون تغییر یافت و با نام جدید «صدای ناشنوا» در زمستان 1381 چاپ شد که از نظر اطلاعات جامع و گوناگون، مفید بود و اعضای ناشنوا و نیز علاقهمندان را از افکار و اخبار راجع به ناشنوایان در ایران و جهان آگاه میسازد. سرمقاله خبرنامه بهار 1382 که توسط دکتر خسرو گیتی تحت عنوان «ناشنوا در قرن بیست و یکم» نوشته، از مطالب قابل توجه محسوب میشود. گروه همکاران فصلنامه تاکنون عبارتند از: محسن لوح موسوی، حبیب مهدوی نوشهر، حبیب تهرانیزاده، مرتضی پیروزی و روزبه قهرمان.
در بین نشریات ناشنوایی تا آن زمان، ویژگیهای قابل توجه داشت و با اطلاعرسانی و فرهنگسازی در جامعه ناشنوایان مؤثر بوده است.
راهنمایی برای این نشریه تهیه شده که زیر چاپ است. نیز کتاب دیگری درباره نشریات منتشره توسط کانون ناشنوایان ایران هم به قلم شیدا شهیدی و محمد نوری زیر چاپ است. یک فصل آن درباره صدای ناشنوا است.
لازم به یادآوری است که روی جلد آخرین شماره آمده شماره هفدهم، سال پنجم، زمستان 1386. در صورتی که شماره 17 و 18 در یک جلد قبلاً منتشر شده بود و این شماره 19 است. یعنی به جای شماره 19، شماره 17 ثبت شده که غلط است.
آوای نگاه (بهار 1384ـ پاییز 1393)
انجمن خانواده ناشنوایان ایران در سال 1350 با نام «انجمن خانوادههای ناشنوا» تأسیس شد. ولی بعداً اسمش به انجمن خانواده ناشنوایان ایران تغییر یافت. خانواده ناشنوایان به دلیل نگرانی از آینده فرزندانشان درصدد برآمدند تا تشکلی ایجاد کنند تا شرایط مناسب را برای پیشرفت آنان فراهم آورند. نیز تجاربشان را به یکدیگر انتقال دهند. به این دلایل بود که این انجمن شکل گرفت. تا 1353 در تالار اجتماع مرکز آموزش حرفهای ناشنوایان جمع میشدند ولی بعداً به خیابان کاخ جنوبی (فلسطین کنونی) انتقال یافتند. در نهایت ساختمانی در خیابان آزادی بین اسکندری و نواب مستقر شدند. (بهره ناشنوایان، 117ـ118؛ «انجمن خانواده ناشنوایان ایران»، سایتهای مختلف)
به پیشنهاد برخی از مدیران انجمن، در سال 1383 نشریه آوای نگاه تصویب شد و در بهار 1384 اولین شماره آن منتشر شد این افراد در پست مدیر مسئولی، سردبیری و مدیر اجرایی فعالیت داشتهاند: لیلا اعتماد، سید نعمت مقیمی، حامد عابدینزاده و رضا محمودی. پس از انتشار چهارده شماره تا سال 1393 ادامه یافت. دوره جدید با کوشش رضا محمودی (مدیر مسئول)، بهاره نظامدوست (سردبیر) و اعضای هیئت تحریریه جدید از پاییز 1393 شروع شد. اما یک شماره بیشتر دیده نشده. دارای مجوز رسمی از وزارت فرهنگ و ارشاد است. آدرس مجازی: isdpf.ir
در سایت انجمن مطلبی و معرفی آوای نگاه نیست. و امید است بتوانیم اطلاعات بیشتر راجع به سرنوشت این نشریه پیدا کنیم.
تواننامه (شهریور 1392ـ تابستان 1395)
دفتر فرهنگ معلولین از تشکلهای مردمی است که در زمینه تولید محتواهای فرهنگی برای ناشنوایان و دیگر معلولان فعالیت دارد. به منظور ارائه پژوهشهای جدید درباره مسائل حاد و مهم جامعه هدف و نیز معرفی داشتهها و سرمایههای فرهنگی و در نهایت پیشبرد توانبخشی فرهنگی معلولان این دفتر تأسیس شد. یکی از اقدامات این دفتر، انتشار نشریه تواننامه است. اولین شماره در شهریور و مهر 1392 منتشر شد.
هر چند در هر شماره مطالب بسیار درباره موضوعات ناشنوایی دارد ولی چند شماره آن ویژه ناشنوایی میباشد:
ـ ناشنوایی و زبان اشاره، تابستان 1394
ـ جامعهسازی جبار باغچهبان، بهار و تابستان 1395
این مجله با مدیریت محمد نوری و علی نوری منتشر میشد و از 1395 متوقف شده است.
افق اندیشه (تیرماه 1393- اسفند 1396)
کانون ناشنوایان ایران پس از انتخابات و تعیین هیئت مدیره جدید، اقدامت جدیدی از جمله انتشار گاهنامه افق اندیشه نمود. هفتم شهریور 1393 مراسم افتتاح این نشریه با حضور رؤسای پیشین کانون، هادی معیری و بهروز مبشری و جمعی از شخصیتها و مدیران و جوانان ناشنوا و نیز کادر علمی و اجرایی این نشریه برگزار گردید.
کانون ناشنوایان ایران پیشتر نشریاتی همچون گزارش (1342)، پیام ناشنوا (1377-1372) و صدای ناشنوا (1386-1381) را منتشر کرده بود و تجربه لازم در زمینه تولید و انتشار نشریه را داشت.
افق اندیشه با مدیر مسئولی شیدا شهیدی و سردبیری مونا کرمی و به صورت گاهنامه منتشر میشد. از نشریاتی است که کادر علمی و اجرایی آن به دست خود ناشنوایان بوده که نشان دهنده رشد ناشنوایان در عرصه روزنامهنگاری و انتشار نشریه است. شیدا شهیدی و مونا کرمی هر دو ناشنوا هستند. البته اینکه نوشتهاند اولین نشریهای است که توسط ناشنوایان مدیریت میشد، درست نیست و نشریات دیگری هم خود ناشنوایان اداره کرده بودند.
خطمشی و هدف این نشریه آگاه کردن ناشنوایان و اعضای کانون از افکار و اخبار درباره ناشنوایان ایران و جهان، به ویژه افزایش اطلاعات ناشنوایان ایران نسبت به حوادث جهانی، اطلاعرسانی درباره خود کانون، مانند اخبار برگزار نشستها، مصوبات، اقدامات و دیگر حوادث بوده است.
آخرین شماره، سال چهارم، شماره 7 (اسفند 1396) است. دارای سایت و فضای مجازی است: www.incd.ir .
گویا پس از مرداد 95 متوقف شده. (در گفتوگو با مدیر مسئولی شیدا شهیدی در فروردین 1403 گفت متوقف شده.)
اکنون نگاهی میاندازم به اولین و دومین شماره:
روی جلد شماره اول این اطلاعات آمده:
گاهنامه کانون ناشنوایان ایران، افق اندیشه
نشریه داخلی، سال اول، شماره 1، تیرماه 1393
مهر کانون ناشنوایان ایران
عکس نمای بیرونی ساختمان جدید کانون ناشنوایان با حدیثی درباره رمضان
اما محتوای این شماره شامل این مباحث است:
شیدا شهیدی با عنوان سخن مدیر مسئول یادداشتی نوشته و به این نکات پرداخته است:
هدف از انتشار این نشریه آشنا کردن جامعه با مشکلات ناشنوایان و همچنین شناساندن فعالیتهایی است که کانون ناشنوایان ایران برای رفع این دشواریها انجام میدهد.
در ادامه این مطالب آمده است:
معرفی کتاب روانشناسی و آموزش کودکان ناشنوا نوشته سعید حسنزاده؛ مصاحبه با هنرمند کاریکاتوریست ناشنوای ایرانی در آلمان پریا پولادوند؛ یادی از ذبیح بهروز در سالگرد تولدش؛ روانشناسی توانبخشی، نشریهای در بررسی مسائل رشد جسمی و روانی ناشنوایان؛ آموزش والدین کودکان مبتلا به کمشنوایی؛ مخترع زبان علامتی ناشنوایان کیست؟
مطالب شماره دوم:
به یاد کریم رئیسنیا؛ ده نکته برای عبور از فراز و نشیب زندگی؛ مترجم زبان اشاره برای ناشنوایان ارائه شد؛ درسی که زشتترین زن جهان به ما آموخت؛ درس بزرگ زندگی؛ ایران بهادری؛ هنر شیشهگری؛ کمیته بینالمللی ورزش ناشنوایان؛ سمعک چیست؛ ارتباط ناشنوایان؛ کنفرانس بینالمللی آموزش ناشنوایان (استکهلم، مرداد 1372).
مهمترین ویژگیهای این نشریه:
ـ مدیریت آن بر عهده بانوان ناشنوا است که دلالت میکند که زنان ناشنوا رشد یافته و توانایی اداره نشریه دارند.
ـ این نشریه از اخبار و گزارش به تحلیل ورود کرده و از سطح تا اندازهای به عمق رفته و مسائل ریشهایتر و مهمتر را به روش تحلیل بررسی میکند. مثلاً به زبان اشاره یا شخصیتهای مؤثر مثل ذبیح بهروز توجه نموده.
ـ به مسائل جهانی ناشنوایان بیشتر توجه دارد.
ـ نیمه رنگی است و شاکله نشریات عادی را دارد.
پیک ناشنوا (مهر 1394)
در گزارشی که سایت توانای قزوین منتشر کرد اعلام کرده اولین شماره فصلنامه پیک ناشنوا با مدیریت لیلا اعتماد در 26 مهرماه 1394 منتشر شد. نیز در خبر دیگری آمده که دیجی کالا این مجله را رایگان به خانه ناشنوایان میرساند.
اهداف این مجله عبارت است از:
1ـ شناسایی و معرفی قشر ناشنوایان به عنوان یکی از اعضای جامعه هدف در نزد عموم مردم کشور و نیز مسئولان مرتبط برای حمایت از اشخاص ناشنوا. 2. معرفی توانمندیهای ناشنوایان به عموم مردم و مسئولان. 3. معرفی نخبگان ناشنوا به مسئولان برای استفاده از توانمندیهای آنان. 4. داشتن یک نشریه مختص به ناشنوایان همچون نشریات مختص به معلولان جسمی و نابینایان برای بیان خواستهها و مشکلات خویش و ارائه راهکارهای برای رفع مشکلات ناشنوایان. 5. همکاری با شرکتها و مؤسسات مرتبط برای درج تبلیغ جهت خرید و سفارش از تولیدات آنان. 6. معرفی قهرمانان اخلاق ناشنوا به عموم ناشنوایان کشور جهت الگوپذیری از فعالیتها و زندگینامه موفق آنان. 7. فراهم آوردن منابع کتابها و نشریات ویژه ناشنوایان جهت مطالعه و استفاده از نشریات تخصصی آنان.
خبری درباره تداوم یا توقف این مجله یا دیگر شمارههای آن پیدا نکردم.
نشریات ناشنوایی دیگر
مجلاتی هست که اطلاعات کامل نداریم و تا حالا نتوانستهام شمارههای آنها را کاملاً یا اکثراً پیدا کنم. اسامی این نشریات را اعلام میکنم تا اگر کسی شماره یا اطلاعی دارد مساعدت فرماید:
ـ مهر سخن، فصلنامه انجمن جوانان ناشنوا در اصفهان، سال سوم، شماره 9 (زمستان 85) و سال سوم، شماره 10 (بهار 85) را دارم.
ـ آوای خاموشان، فصلنامه انجمن خانواده ناشنوایان اصفهان. سال اول شماره 1 (نوروز 97)، سال دوم، شماره 3 (پاییز و زمستان 97)، سال سوم، شماره 4 (نوروز 99) را دارم.
ـ هیاهو در سکوت، کانون ناشنوایان خراسان رضوی، شماره 2، 1385 را دارم.
جدول مقایسهای
شانزده عنوان نشریه هر چند همه نشریات ناشنوایی ایران نیست ولی مهمترین آنهاست و میتواند آینه نشانگر واقعیتهای جامعه و فرهنگ ناشنوایان ایران باشد.
نام نشریه | نوع | مدیر | جنسیت | زبان | معلولیت | شهر | تاریخ شروع | تاریخ پایان | ادامه یا توقف | زمان فعالیت | فاصله با قبلی | رویکرد | تعداد شماره | وابسته به | ترتیب نشر |
زبان | کاغذی | جبار باغچهبان | مرد | فارسی | ندارد | تهران | بهمن 1323 | اردیبهشت 1326 | متوقف | دو سال و 4 ماه | ـ | آموزشی و فرهنگی | 16 | ـ | فصلنامه |
گزارش | کاغذی | علی سرتیپی | مرد | فارسی | ناشنوا | تهران | پاییز 1342 | 1344 آخرین شماره دیده شده | متوقف | سه ماه | 19 سال | خبری و فرهنگی | 5 | کانون کرولاهای ایران | گاهنامه |
پیک شنوایی | کاغذی | مشیری | مرد | فارسی | ناشنوا | تهران | 1352 | 1357 | متوقف | 5 سال | 10 سال | خبری و فرهنگی | ؟ | سازمانهای ملی رفاه ناشنوایان | فصلنامه |
سنگر/
اشاره |
کاغذی | کامران رحیمی | مرد | فارسی | ناشنوا | تهران | خرداد 1358 | پاییز 1358 | متوقف | 7 ماه | 6 سال | خبری و فرهنگی | چهار شماره | خانه فرهنگ ناشنوایان ایران | ؟ |
گوش، گلو، بینی و حنجره | کاغذی | یحیی نوروز | مرد | فارسی و انگلیسی | ندارد | مشهد | 1368 | 1377 | متوقف | ده سال | 20 سال | پزشکی | ؟ | دانشگاه علوم پزشکی مشهد | ؟ |
شنواییشناسی | کاغذی و الکترونیکی | مهین صدایی | زن | فارسی و انگلیسی | ندارد | تهران | 1371 | بهمن 1393 | ؟ | 23 سال | 3 سال | پزشکی | ؟ | دانشگاه علوم پزشکی تهران | ؟ |
پیام ناشنوا | کاغذی | محمود پاکزاد | مرد | فارسی | ندارد | تهران | 1372 | 1377 | متوقف | 5 سال | 1 سال | خبری، فرهنگی | ؟ | کانون | فصلنامه |
آوای دوست | کاغذی | محمدرضا توکلی | مرد | فارسی | ندارد | تهران | پاییز 1374 | آبان 1393 | متوقف | 19سال | 2 سال | پزشکی | انجمن علمی جراحان گوش، بینی، گلو، سر و گردن ایران | ؟ | |
شکست سکوت | کاغذی | محمد سعیدی | مرد | فارسی | ناشنوا | مشهد | تابستان 1375 | زمستان 1385 | متوقف | 11 سال | 1 سال | خبری، تحلیل و فرهنگی | 20 شماره | کانون ناشنوایان خراسان | فصلنامه |
پژواک سکوت | کاغذی | حبیبی مهدوی | مرد | فارسی | ناشنوا | تهران | بهار 1377 | پاییز 1378 | متوقف | 5/1 سال | دو سال | خبری و فرهنگی | جوانان ناشنوای فرهنگسرای شفق | فصلنامه | |
خبرنامه شنوایی | کاغذی | گیتا موللی | زن | فارسی | ندارد | تهران | پاییز 1380 | پاییز 1387 | متوقف | 7 سال | سه سال | خبری پزشکی و توانبخشی | گروه آموزشی و توانبخشی ناشنوایان دانشگاه علوم بهزیستی | ||
صدای ناشنوا | کاغذی | خسرو گیتی | مرد | فارسی | ندارد | تهران | زمستان 1381 | زمستان 1386 | متوقف | 5 سال | یک سال | خبری فرهنگی | 19 شماره | کانون ناشنوایان ایران | |
آوای نگاه | کاغذی | لیلی اعتماد | زن | فارسی | ناشنوا | تهران | بهار 1384 | پاییز 1393 | متوقف | ده سال | سه سال | خبری فرهنگی | 15 شماره | انجمن خانواده ناشنوایان ایران | فصلنامه |
تواننامه | کاغذی | محمد نوری | مرد | فارسی | ناشنوا | قم | شهریور 1392 | تابستان 1395 | متوقف | سه سال | هشت سال | اطلاعرسانی پژوهشی | دفتر فرهنگ معلولین | گاهنامه | |
افق اندیشه | کاغذی | شیدا شهیدی | زن | فارسی | ناشنوا | تهران | تیر 1393 | اسفند 1396 | متوقف | سه سال و نیم | یک سال | خبری و تحلیلی | 7 شماره | کانون ناشنوایان ایران | ؟ |
پیک ناشنوا | کاغذی | لیلی اعتماد | زن | فارسی | ناشنوا | تهران | مهر 1394 | ؟ | ؟ | ؟ | یک سال | خبری تحلیلی | ؟ | ؟ | ؟ |
بررسی اطلاعات مندرج در جدول
این جدول شامل اطلاعات شانزده نشریه ناشنوایی است. در واقع اینها، نمونهای از کل نشریاتی هستند که به تدریج پیدا میکنم و نتایج به دست آمده هم بر اساس اطلاعات این شانزده نشریه است.
با تحلیل دادههای مندرج در جدول مزبور به این نتایج میرسیم:
1ـ پنج نفر از شانزده مدیر (سردبیر) این نشریات زن هستند. یعنی 31 درصد زن و 69 درصد مرد میباشند.
2ـ پنجاه درصد مدیران نشریات ناشنوایی، بدون معلولیت هستند و شنوایی دارند و پنجاه درصد دیگر ناشنوا هستند.
3ـ از زنان مدیر، دو نفر ناشنوا و سه نفر شنوا هستند. به عبارت دیگر 19 درصد از کل مدیران زن ناشنوا میباشند. با توجه به اینکه نیمی از جمعیت ناشنوایان زن و دختر هستند، لازم است نیمی از مدیران جراید ناشنوایی، زن میبودند. اما نوزده درصد گویای مشارکت اندک زنان ناشنوا در امور مطبوعاتی است. اگر این فرایند اصلاح نشود و مشارکت زنان ناشنوا در امور مطبوعاتی به اندازه مطلوب نرسد، بسیاری از مشکلات همچنان باقی است. حداقل امور خانوادگی و زنانگی ناشنوایان با اختلال همراه است.
4ـ از نظر رویکرد و گرایش، نشریات خبری بیشتر از همه یعنی 69 درصد هستند. پس از خبریها، نشریات پزشکی 19 درصد، نشریات تحلیلی، 19 درصد، نشریات تولیدکننده محتوا 19 درصد؛ نشریات پژوهشی 6 درصد؛ نشریات توانبخشی 6 درصد است.
برخی نشریات دو رویکرد دارند مثلاً خبری و تحلیلی هستند، به همین دلیل مرجع درصدها بیش از عدد صد است.
خبری بودن اکثر نشریات به این معناست که نشریات ناشنوایی فقط گزارشگر و راوی نه تحلیلگر و مولداند. به عبارت دیگر در عقلانیت و خردورزی رشد کافی نداشتهاند. نشریات دارای فرایند تکاملی باید از روایتگری به تحلیلگری و تولید محتوا سیر کنند و به مرور از تعداد نشریات روایتگر کاسته و به نشریات تحلیلگر افزوده شود. ولی اگر این فرایند تکاملی را شاهد نباشیم به این معناست که دائم در حال رکود و عقبگرد هستند.
5ـ از شانزده نشریه، فقط یک نشریه غیر از ورژن کاغذی، ورژن الکترونیکی هم دارد. این نکته چند پیام دارد: نشریات ناشنوایی با فناوری روز فاصله دارند. فراگیری ندارند. با جهان مدرن انطباقپذیری ندارند.
6ـ از نظر زبانی، دو نشریه غیر از فارسی، به انگلیسی هم منتشر شدهاند. این نشانگر پیشرفت و به روز شدن است.
7ـ شهر و محل انتشار 14 نشریه تهران است. یک نشریه در مشهد و یک نشریه در قم تولید و منتشر شده.
فقدان نشریات ناشنوایی در شهرهای دیگر نشانگر عدم گستره جغرافیایی مطلوب است. نیز گویای این است که ناشنوایان در شهرهای مختلف به اطلاعات ناشنوایان دسترسی ندارند. اما تمرکز 87 درصد نشریات ناشنوایی در تهران هم نشانه خوبی نیست. چون به معنای فقدان توجه ناشنوایان شهرستانی به مسائل مطبوعاتی است.
8ـ از نظر تداوم یا توقف، غیر از دو نشریه که وضعیت کنونی آنها را نمیدانیم، چهارده نشریه از انتشار باز ایستاده و متوقف شدهاند. توقف نشریات در مجموع گویای بدتر شدن وضع جامعه و فرهنگ ناشنوایان است. یعنی از نظر مالی و اقتصادی ناتوان از تداوم هستند، نیز از نظر مدیریتی، نمیتوانند بر موانع چیره شوند.
9ـ نهادها و مؤسسات تولیدکننده نشریات هم قابل بررسیاند. کانون ناشنوایان ایران چهار نشریه یا 25 درصد کل نشریات را منتشر کرده. اگر کانون ناشنوایان مشهد را اضافه کنیم، سهم کانون به 25/31 درصد میرسد.
سه دانشگاه علوم پزشکی مشهد، علوم پزشکی تهران و علوم بهزیستی سه نشریه منتشر کرده و 75/18 درصد مشارکت داشتهاند. این آمار گویای کمکاری و عدم مشارکت جدی دانشگاهها در امور علمی ناشنوایان است. به ویژه در علوم انسانی مثل تاریخ، جامعهشناسی، حقوق، دانشگاهها هیچ اقدامی نداشتهاند.
شهرداری فقط یک مورد مشارکت داشته و نقش ضعیفی دارد. تشکلهای مردمی هم سهم اندک داشتهاند.
10ـ با جمع سنوات فعالیت نشریات به عدد 114 سال میرسیم و با تقسیم آن بر 16 نشریه، متوجه میشویم بهطور میانگین هر نشریه، 7 سال عمر داشته است. البته سه نشریه پزشکی به تنهایی 52 سال طول فعالیت داشته و بقیه نشریات 62 سال طول زمانی فعالیتشان است و میانگین عمرشان حدود 5 سال است.
به هر حال وقتی با کشورهایی مثل آمریکا مقایسه شود، نشریات ناشنوایی در آن کشورها، عمرهایی حدود یک قرنی دارند.
اما عمر نشریات گویای ثبات و امید به آینده و امید به تداوم است ولی کوتاهی عمر مطبوعات حاکی از فقدان ثبات یا بحرانخیزی، عدم امیدواری به آینده میباشد.
لازم به تذکر است نتایج به دست آمده صرفاً نشانه است و ادعای قطعی بودن و کامل بودن ندارم.
ضرورت پژوهش درباره دیگر نشریات
در این تحقیق فقط به نشریات ویژه ناشنوایی پرداختیم البته نشریاتی هم هستند که ویژه معلولین بوده و بخشی را به ناشنوایان اختصاص میدهند. اینگونه نشریات چند گروهاند:
1ـ لاییهای روزنامهای
2ـ نشریات عمومی معلولین
3ـ نشریات موضوعی مثل آموزش استثنایی
توجه روزافزون به معلولین در مطبوعات پر تیراژی چون روزنامه اطلاعات، سبب شد که صفحه ویژهای تحت عنوان «با معلولین» به آنان اختصاص یابد و در یکشنبهها یک در میان (صفحه یازده) منتشر شود. مسئولیت این صفحه بر عهده رضا عبداللهی بود که معلول جسمی است. او در سرمقالهای به مناسبت روز جهانی معلولین (دوازدهم آذر) سال 1371 مژده گشایش صفحه مذکور را اعلام داشت.
رضا عبداللهی دست به انتشار مجله حرکت در تابستان 1377 هم زد که موضوعات آن حول معلولین از جمله ناشنوایان بود. متأسفانه مجله مذکور و همچنین صفحه «با معلولین» در روزنامه اطلاعات به علت مسافرت نامبرده به خارج از کشور در سال 1378 تعطیل شد.
سازمان آموزش و پرورش استثنایی کشور مجله استثنایی را به صورت فصلنامه از سال 1370 منتشر کرده. مطالبی هم در مورد ناشنوایان در آن دیده میشود.
اینگونه نشریات هم نیاز به تحقیق مستقل دارد و میتوان با روشهای علمی ابعاد آنها را بررسی کرد.
اقدامات ضروری و در دست اجرا
پس از مشاهده مشکلات و کمبودها در جامعه ناشنوایی، بعضی به فکر افتادند با اجرای طرحهایی، حل و گشایش مشکلات را زمینه سازی کنند. از اینرو چند اقدام در زمینه مطبوعات ناشنوایی شروع کردهاند.
ـ راهنمای مجله صدای سکوت در یک جلد آماده انتشار است (به کوشش علی نوری)
ـ راهنمای نشریات کانون ناشنوایان ایران در یک جلد در حال تألیف است (به کوشش شیدا شهیدی و محمد نوری)
ـ ضرورت دارد راهنماهایی برای نشریات پزشکی ـ ناشنوایی؛ نشریات ناشنوایی شهرستانی هم تدوین و منتشر گردد.
ـ برگزاری سلسله نشستهایی توسط نهادها و مؤسسات ناشنوایی درباره ابعاد مطبوعات ناشنوایی ضروری است. مثلاً کانون ناشنوایان هر سال دو نشست برگزار کند.
ـ جمعآوری نشریات ناشنوایی ایران و جهان در آرشیوی و خدماترسانی به عموم هم مهم و مؤثر است.
تحلیل و بررسی
در این بررسی، شانزده نشریه ناشنوایی بررسی شد. ولی مطمئن شدیم سمعک نشریه نبوده و صرفاً یک کتاب بوده که به اشتباه برخی منابع آن را نشریه اعلام کردهاند. بر این اساس 16 نشریه میراث ناشنوایی ایران است. حتماً نشریات دیگری هست که به تدریج این مجموعه را تکمیل میکنیم. پس از بررسی جوانب نشریات ناشنوایی، اکنون به بررسی آنها میپردازم.
مجله سنجی: در سالهای اخیر دانشی رواج یافته به نام کتابسنجی یا Bilumetrix. این دانش با بررسیهای کمی و آماری به تحلیل دادههای مرتبط به کتاب میپردازد. پیرو آن «مجله سنجی» هم باب شده و کارشناسان تحلیلگر گاه با استفاده از اعداد و ارقام به بررسی نشریات میپردازند. با این روش دقیقاً میتوان نشان داد نشریات ناشنوایی چه وضعی و وزنی دارند. نسبت به نشریات ناشنوایی در آمریکا چه وضعیتی داریم؟
به دلیل کمی بودن مبنای سنجشها، یافتهها و نتیجهگیریها دقیقتر و یقینتر است و کمتر میتواند مورد خدشه قرار گیرد. از اینرو لازم است نشریات ناشنوایی هم بر اساس شاخصهای کمّی زیر بررسی شوند:
ـ تعداد نشریات منتشره در یک فاصله زمانی
ـ تعداد عناوین نشریات یا تعداد شمارههای نشریات نسبت به جمعیت
ـ آمار مدیران نشریات بر اساس زن یا مرد بودن
ـ آمار شهرهای محل تولید و نشر
ـ دوره زمانی انتشار مجلدها
ـ دوره زمانی فعالیت یا توقف
ـ آمار معلولیت مدیران نشریات
ـ شمارگان و تیراژ نسبت به جمعیت
با بررسی این مؤلفههای کمّی میتوان به واقعیتهای فرهنگی دست یافت، سپس تأثیر آنها در سرنوشت، اشتغال، رفاه و دیگر جوانب زندگی ناشنوایان سنجید.
سهم هر ناشنوا از نشریات: از انتشار اولین نشریه ناشنوایی در 1323 تا اکنون (یعنی 1402)، هفتاد و نه سال میگذرد. در این مدت 16 نشریه ویژه ناشنوایان منتشر شده؛ یعنی به طور میانگین هر پنج سال یک عنوان نشریه با موضوعات ناشنوایی و ناشنوایان در ایران منتشر شده.
اگر شانزده عنوان نشریه را در 79 سال پخش کنیم، هر سال حدود یک پنجم یا 20 درصد از یک عنوان نشریه دارد.
اگر آمار جمعیت ناشنوایان را پانصد هزار نفر و ده درصد آنها را اهل مطالعه بدانیم. یعنی سهم پنجاه هزار نفر در هر پنج سال یک عنوان نشریه و در هر سال 20 درصد یک نشریه است. این اندازه خوراک فکری برای ناشنوایان ایران بسیار کم و فاجعه بار است. به همین دلیل رشد فکری و ارتباطی ناشنوایان مشکل دارد. مثل این است که به پنجاه هزار نفر یک پرس غذا بدهیم تا ظرف 5 سال مصرف کنند. حتماً به سوءتغذیه و اختلال رشدی دچار خواهند شد. تغذیه فکری هم همینگونه است.
توسعه نشریات: مدیران و نخبگان در همه جوامع تلاش میکنند تا آمار نشریات و نیز کیفیت آنها را افزایش دهند. روشهای مختلف برای افزایش تولید نشریات وجود دارد، به بعضی از آنها اشاره میکنم:
ـ افزایش مجوزها و حمایتهای وزارت فرهنگ و ارشاد از تولید و انتشار نشریات در شهرهای مختلف.
ـ برگزاری جلسات آموزشی برای مراکز و مؤسسات فرهنگی مردمی و کنشگران فرهنگی و تشویق آنها به فعالیت در زمینه تولید و انتشار نشریه
ـ ورود صداوسیما و دیگر رسانهها و اقدامات آموزشی و ترویجی.
ـ برگزاری دورههای روزنامهنگاری ناشنوایی و ارائه مدرک. متأسفانه تعداد روزنامهنگاران ناشنوا و ناشنوایان دارای تجربه در تولید نشر در ایران بسیار اندک هستند. تلاشهای مؤسسههای مردمی و نهادهای دولتی میتواند این کمبود را جبران کند.
ـ تأسیس رشته روزنامهنگاری ناشنوایی در آموزش عالی
ـ افزایش تقاضا با ایجاد انگیزه و رغبت در ناشنوایان و مردم.
رفاه و اشتغال و زندگی مطلوب بستگی به رشد فرهنگی و توسعه دانش دارد: نشریات یکی از ارکان و عوامل رشد فرهنگی هستند. افزایش نشریات علاوه بر اشتغالزایی در رشد فرهنگی و علمی ناشنوایان هم مؤثر است.
زمینهسازی ترویج نشریات: مجلههای ناشنوایی خود به خود پدید نمیآید و رشد نمیکند نیاز به زمینهسازی دارد. اجرای اقدامهای زیر میتواند در زمینهسازی نشریات مؤثر باشد:
1ـ شناسنامه نگاری نشریات
شناسنامه نشریات به معرفی مشخصات صوری مثل قطع، تاریخ انتشار، تاریخ توقف، سابقه، مدیران و تعداد شمارهها میپردازد و اطلاعات لازم را در اختیار کاربران قرار میدهد.
2ـ راهنماسازی برای هر نشریه
راهنمای نشریه به معرفی محتواها میپردازد. مطالب هر نشریه اعم از مقاله، خبر و گزارش مطالعه و به روش علمی نمایه و فهرست میشود و نهایتاً مندرجات مقالات از طریق نمایهها معرفی میشود.
3ـ مأخذشناسی نشریات و روزنامه نگاری
مطالبی درباره نشریات یا روش، تاریخ و دیگر جنبههای روزنامهنگاری جمعآوری و به روش علمی منتشر میشود. نیز شخصیتهایی که در زمینه تولید و نشر یا راهاندازی و مدیریت یا مقالهنویسی نشریات معلولیتی و ناشنوایان؛ همکاری کردهاند هم معرفی میشوند.
با این سه روش اطلاعات نشریات ناشنوایی از گذشته به حال و آینده منتقل میشود؛ همچنین اطلاعات دیگر کشورها در اختیار پژوهشگران داخل قرار میگیرد.
اگر اطلاعات پراکنده جمعآوری و تدوین نشود و به نسلهای آتی منتقل نگردد. در تاریخ مفقود شده و از بین میرود. اکنون افراد بسیار انگشتشماری از دوره مرحوم باغچهبان باقی ماندهاند. امیدواریم این اشخاص یا فرزندان آنان تجارب نسل گذشته را منتقل کند.
تداوم نشریات ناشنوایی: متأسفانه کار روزنامهنگاری و اداره نشریه در جامعه ناشنوایان دوام و پایداری ندارد. نشریههایی که منتشر شده پس از چند شماره تعطیل شده است. یک علت مهم آن اختلافات در این جامعه است. افراد و جریانهای ناشنوا نمیتوانند با هم مشارکت و همزیستی و همکاری داشته باشند با اینکه لازمه پیشرفت و ترقی، کار جمعی و مشارکت جمعی و رسیدن به وفاق عمومی است. با اینکه افراد فرهیخته و صاحب فکر و مبتکر در جامعه ناشنوا کم نیست و همگی آنان دارای استعدادهای خلاق و درخشان هستند اما به دلیل نداشتن زمینهها و امکان گفتگو و دیالوگ، راههای همکاری بر روی آنان مسدود است. انسانها از طریق گفتگو به وفاق، اشتراک، جامعهپذیری، حل اختلافات و اشتراک مساعی میرسند. با کار گروهی میتوان با یکدیگر دیالوگ داشته و تلاش کنند وفاق جمعی و پیوندهای اجتماعی و جامعهپذیری را در خود گسترش دهند.
تنفیر و فرار کردن از یکدیگر به جای وصل و همگرایی و همافزایی از آفتهای شکننده و زیانآور برای جامعه ناشنوایی ایران است و درمان این آفت تنها به دست و توسط خود ناشنوایان امکانپذیر است. در صورتی که این مشکل حل شود، روزنامه نگاری پایدار و کار مطبوعاتی مؤثر هم شکل میگیرد و تداوم خواهد داشت.
مقایسه ایران و کشورهای پیشرفته: قدیمیترین نشریه در حوزه آموزش و پرورش ناشنوایان، سالنامه ناشنوایان آمریکا است که از سال 1847 شروع به نشر کرد. نشریه توانبخشی ناشنوایان از 1966 منتشر شده. ماهنامه گالودت و همراهان ناشنوایان از سال 1860 شروع به نشر کرد. نشریه ناشنوایان از 1870 به صورت هفتهنامه منتشر شد. دهها نشریه دیگر در اروپا و آمریکا توسط مراکز ناشنوایی از قرن نوزدهم منتشر شده (دانشنامه ناشنوایان، محمد نوری، ص 1251ـ1256.) و زمینه پیشرفت، انتقال تجربه، فعالسازی چرخه اطلاعات و تعاملات ناشنوایان با جامعه را فراهم آوردهاند.
اگر قدیمی نشریه ناشنوایی در آمریکا را 1847 بدانیم یعنی 177 سال پیش بوده و اگر اولین نشریه ناشنوایی ایران را 1323 بدانیم یعنی هشتاد سال قبل بوده. یعنی ناشنوایان آمریکا 97 سال قبل از ناشنوایان ایران صاحب مطبوعات و نشریه شده بودند.
تعجبآور اینکه قدیمیترین نشریه ناشنوایان در آمریکا با 177 سال عمر، هنوز منتشر میشود. سایت خوبی دارد و رایگان در دسترس است. اما عمر نشریات ناشنوایی در ایران به ده سال نمیرسد. اغلب بر اثر اختلافات داخلی یا فقدان بودجه یا فقدان اطلاعات و مقاله یا نداشتن مدیر لایق متوقف و تعطیل شدهاند.
عدم دسترسی به نشریات ناشنوایی
بسیاری از نشریات ناشنوایی که در گذشته منتشر شدهاند، اکنون نه به صورت کتابخانهای و نه به روش الکترونیکی قابل دسترسی نیستند. حتی اطلاعات آنها هم در سایتها و منابع قابل دستیابی نمیباشد. درست مثل اینکه فردی دارا و صاحب ثروتی است ولی نه میداند کجاست و نه میتواند به آن دسترسی داشته باشد.
نشریات با زحمت فراوان و با هزینههای بسیاری تولید و منتشر میشده و علاوه بر جنبه مادی و اقتصادی شامل اطلاعات مهم و بینظیری هستند که تاریخ، هویت اجتماعی و شاکله فرهنگی ناشنوایان را میسازد. حذف چنین داراییهایی فقط از دست دادن ثروت مادی نیست بلکه علاوه بر آن، ناقص شدن هویت جامعه ناشنوایان است.
اهمیت و تأثیرات مختلف نشریات پیشین در یک جامعه آنچنان زیاد است که بسیاری از کشورها انواع اقدامات برای نگهداری، حفاظت و بازگرداندن نشریات به چرخه اطلاعرسانی و توسعه علمی انجام میدهند. یک کارشناس نشریه که اهل ترکیه است میگفت هیچ کشوری مثل ایران را ندیده که شاهد نابودی ثروتهای مالی و معنوی خود باشند و بیخیال به تماشا نشسته و اقدامی نکنند. اما چرا نشریات ناشنوایی پیشین باز نشر و اطلاعرسانی نمیشود؛ چند دلیل مهم هست: اولاً خود ناشنوایان درخواست ندارد و خواهان نیستند؛ دوم جامعه علمی مثل استادان دانشگاه، دانشجویان برای تألیف پایاننامه و تحقیقات احساس نیاز نمیکنند چون فعالیتهای علمی در موضوعات ناشنوایی ضعیف است؛ سوم بسیاری از این نشریات مشکل و شاکله نشریات جدید را ندارند و به صورت جزوه میباشند. درست مثل اینکه نشریات دوره مشروطیت را با شاخصهای امروزی مقایسه کنیم و آنها را نشریه ندانیم؛ چهارم نداشتن حامی مالی برای کار جدید روی نشریات قدیمی است و نهادهای دولتی هم اقدامی انجام نمیدهند چون جامعه ناشنوایی مطالبهگری ندارند؛ پنجم، کارشناسان و نخبگان و کتابداران هم در این زمینه کم کار بوده و اقداماتی مثل شناسنامه نشریات ناشنوایی، راهنمای نشریات ناشنوایی و… را کار نکردهاند.
ناهماهنگی در رشد
ناشنوایان از سال 1300 به بعد صاحب مدرسه و نظام آموزش و پرورش شدند، بعداً آموزشگاههای حرفه و فن برای آنان دایر شد و نهادهای ناشنوایی در ورزش و خدمات اجتماعی شکل گرفت. یعنی در نیمه اول قرن چهاردهم (1300 تا 1350) تحولات بسیاری برای ناشنوایان و اغلب توسط خودشان پدید آمد. اما این پیشرفتها وقتی نتایج و پیامدهای پایدار میداشت که دیگر عوامل و مؤلفهها هم رشد میکردند. یکی از این مؤلفهها، مطبوعات و نشریات ناشنوایی است. اما تا سال 1352 ناشنوایان ایران فقط سه نشریه زبان، گزارش و پیک شنوایی داشتند.
مطبوعات نقش پل ارتباطی را دارد و باید پیشرفتهای ناشنوایان ایران را به جامعه و به جهان معرفی میکرد و سپس نظرات جامعه و جهان و انعکاسهای آنان را به ناشنوایان میرساند و ارتباطات و پیوندهای مختلف شغلی، فکری، هنری و غیره را تقویت و تحکیم میکرد. اما چنین پلی وجود نداشت یا مختل بود و کارآیی لازم را نداشت. بسیاری از شهرها هیچ خبری نداشتند چون مطبوعات ناشنوایی نداشتند.
این ناهماهنگی در رشد ناشنوایان باعث ضرر و زیانهای بسیار شد و ناشنوایان را به آسیبهای جبران ناپذیر دچار کرد.
البته محتوای این سه نشریه هم که چاپ شده و کیفیت آنها هم قابل بحث است ولی فعلاً کیفیت و مطلوبیت را مفروض میگیریم و فقط روی وجود یا عدم چنین مؤلفهای بحث میکنیم.
جامعههایی که از قدرت و کارآیی مطبوعات استفاده کردند مثل جامعه پزشکی ایران، توانستند رابطه و پل ارتباطی منطقی بین خودشان و جامعه ایجاد کنند و رشد هماهنگ داشته باشند. اما رهبران و نخبگان ناشنوا متوجه اهمیت مطبوعات نشده و قدمهای جدی در این راه بر نداشتند. از طرف دیگر دهههای نخست بعد از 1300 نهادهای ناشنوایی تأسیس نشده بود و نهادی برای پیگیری امور مطبوعاتی وجود نداشت بعداً هم که نهادهایی مثل کانون ناشنوایان ایران تأسیس شد، در زمینه مطبوعات توجه کافی را نداشتند. سازمانهای دولتی برای ناشنوایان هم دیر تأسیس شد و بعد از تأسیس در زمینه مطبوعات سرعت کند داشتند. باید خود ناشنوایان به سرعت وارد عمل میشدند و مطبوعات فراگیر پدید میآوردند که این اتفاق هم نیفتاد. در مجموع یکی از زمینههای پیشرفت و عوامل ترقی ناشنوایان در ایران مختل و ناکارآمد بوده است.
سمعک کتاب یا مجله
جمعیت حمایت کودکان کرولال (در اسنادی به صورت جمعیت حمایت کودکان کرولال و کور آمده، سایت ایرانک) در اول تیرماه 1323 به همت جبار باغچهبان در شهر تهران به منظور آموزش و پرورش کودکان ناشنوا و نابینا و مهارتآموزی حرفهای به آنان تأسیس شد. این جمعیت خدمات و فعالیتهای گسترده داشت از جمله در سال 1344 کلینیکی برای رسیدگی به امور درمانی ناشنوایان، ادیومتری یا شنوایی سنجی، گفتار درمانی، جراحی گوش و حنجره، کاشت سمعک و تعمیر آن دایر کرد.
این جمعیت سمعک یا سمعک چیست یا کودک شما و سمعک را منتشر میکرد. هدفش گسترش اطلاعات ناشنوایان و کمشنوایان و خانوادههای آنان و اطلاعات رسانی درباره سمعک و گوش و ناشنوایی بود.
ثمینه باغچهبان در کتاب بهره ناشنوایان درباره سمعک نوشته:
«سمعک چیست و کودک شما و سمعک او از نشریههای جمعیت حمایت کودکان کرولال. این دو نشریه اطلاعات لازم در مورد سمعک و طرز استفاده از آن را در اختیار کسانی که از سمعک استفاده میکنند میگذارد.»
منظور ثمینه باغچهبان از نشریه در این کتاب آثار منتشره و منشورات است. چون کتاب مثل کتاب زبانآموزی و جزوات و نیز مجلات را نشریه و نشریات نامیده است. از اینرو منظورش مفهوم لغوی نشریه نه معنای اصطلاحی آن است. البته بعدها نشریاتی به نام سمعک توسط مؤسسات دیگر منتشر شده که فعلاً مورد بحث ما نیست.
بعدها کتاب راهنمای نشریات معلولیتی بر اساس همین گزارش ثمینه، سمعک را در شمار نشریات ناشنوایان ثبت کرده است. در حالی که پژوهشگران دیگر از چنین نشریهای خبر ندادهاند.
مآخذ
اسنادی از مطبوعات ایران (1320-1340)، اداره کل آرشیو، اسناد و موزه دفتر رئیسجمهور، 1378، صفحه 117؛
«اولین شماره پیک ناشنوا»، www.irantavana.com؛
اولین نشریه ناشنوایان، مصاحبه با محمد سعیدی، شکست سکوت، پاییز 1381، ص14.
بررسی چگونگی گسترش آموزش و پرورش ناشنوایان در جهان اسلام، به خصوص در ایران، روزبه قهرمان، پایاننامه کارشناسی ارشد تاریخ و تمدن ملل اسلامی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد، تابستان 1381، صص 148ـ146؛
«بنیانگذار آموزش و پرورش ناشنوایان، روزنامهنگار بود»، باغچهبان، ثمینه، روزنامه همشهری، 20 اسفند 1373؛
«جبار باغچهبان و مجله زبان»، ثمینه باغچهبان، مجله پر، شماره 110، اسفند 1373؛
«جمعیت حمایت از کودکان کر و لال»، iranak.org؛
دانشنامه ناشنوایان، محمد نوری، 1388، ص661؛
راهنمای مطالعات ناشنوایی، محمد نوری و محمد فراهانی، قم، بوستان کتاب، 1402؛
«صدای ناشنوا»، خسرو گیتی، www.jnpir.com؛
«صدای ناشنوا تعبیری زیبا»، محمد نوری، راهنمای مجله صدای ناشنوا، توانمندان، 1403؛
«فصلنامه صدای ناشنوا»، محمد نوری، دانشنامه ناشنوایان، 1387، ص818؛
«فعالیتهای ناشنوایان ایرانی در عرصه روزنامهنگاری: نشریات جدید ناشنوایی ایران»، محمد نوری، تواننامه، تابستان 1394؛
«گزیده نشریه افق اندیشه»، www.incd.ir؛
«مدیریت، رویکرد و دستاوردهای نشریه صدای ناشنوا»، محمد نوری، راهنمای مجله صدای ناشنوا، توانمندان، 1403؛
«نشریات جدید ناشنوایی ایران»، اعظم قاسمی، تواننامه، شماره اول، ص 65ـ68؛
«نشریات ناشنوایان در ایران»، روزبه قهرمان، تواننامه، تابستان 1394؛
www.simagori.com
*.م.ن