کتاب گویا
نگاهی به کتاب نقش و جایگاه سازمانهای غیردولتی در عرصه فعالیتهای ملی و بیناللملی
سیری در وضعیت کلیۀ جوامع، در گذشته و حال، به روشنی حکایت از فعالیت های خودجوش مردمی در عرصههای مختلف دارد. این تحرکات گاه با عنوانهای خاص در شکلهای انساندوستانه، با حضور در صحنه به صورت گروهی یا فردی و دادن کمکهای مالی و جنسی به آسیب دیدگان حوادث، زلزلهزدگان، سیلزدگان، قربانیان جنگها و …، کمک به یتیمان و خانوادههای بیسرپرست یا تکسرپرست، انتقال فرهنگها و آداب و رسوم به دست مسافران و بازرگانان به سرزمینهای دیگر، تشکیل انجمنهای صنفی برای دفاع از حقوق قشری از جامعه، راهاندازی گروههای فرهنگی و مذهبی و غیره بوده است و میباشد. در یک نگاه میتوان گفت که همه جوامع به دلیل وجود «انسان» به عنوان رکن اساسی جامعه و «انسانیت» به عنوان خصوصیت اصلی انسانها، کم و بیش از اینگونه فعالیتها برخوردار بودهاند. تاریخ کشورمان نیز به روشنی نشان میدهد که جامعۀ ایرانی با برخورداری از تمدن دیرینه، همواره شاهد فعالیتهای قشرهای مختلف اجتماع در برهههای گوناگون زمانی بوده است. شاید خطا نباشد اگر کسی بگوید یکی از مهمترین دلایل ادامۀ زندگی کنونی جامعۀ ایرانی در طی هزاران سال پرفراز و نشیب و پرحادثه مهمین همین تحرکات خودجوش و همکاریهای اجتماعی و مسئولانه مردم است؛ وگرنه، ظهور و سقوط دولتهای اقتدارگرا در هر دورۀ زمانی میتوانست به تجزیۀ همیشگی و یا نابودی جامعهای به نام فارس (ایران) منجر گردد.
امروزه سازمانهای غیرحکومتی (NGOs) با فعالیت غیرانتفاعی و داوطلبانه برای رفاه و دادن خدمات عمومی به فعالیت میپردازند. این سازمانها شامل جمعیتها، گروهها و نهادهای انسانی خودجوش و برآمده از مردمی هستند که مهمترین شاخصۀ خود را در استقلال از دولت تبیین مینمایند. سازمانهای غیرحکومتی بنابر تعریف بانک جهانی در کاهش دردها و افزایش منفعت فقیران و حفظ محیطزیست، تأمین خدمات اجتماعی و توسعۀ اجتماع ملی فعال هستند.
این سازمان ها در نزد بسیاری از مردم و مسئولان کشورهای در حال توسعه، پدیده ای جدید و وارداتی تلقی گردیده، با آن برخوردی محتاطانه و گاه منفی می شود. این گونه برخوردها که در برداشتی خوش بینانه ناشی از نشناختن مردم و انگیزه های آنان برای رسیدن به جامعه ای ایده آل است، به سکون و یا کم تحرکی افراد جامعه انجامیده، کشور را از داشتن هسته های فعال، پر انگیزه و بی توقع مردمی محروم می سازد. این هسته -های خودجوش که به صورت نیروهای هوشیار، ناظر، امدادگر … و یا پشتیبان قانون و عدالت ظاهر می گردند در نقش پلی بین دو عنصر اساسی جامعه، یعنی مردم و دولت، عمل کرده، به روابط سالم بین آنها قوام و دوام می بخشند. علاوه بر آن، سازمان های غیر دولتی با گسترش فعالیت های خود به صحنه های بین المللی، فصل جدیدی را در تاریخ روابط بین المللی گشوده اند. از این رو، با توجه به ضعف های موجود، بازنگری در ساختارهای فعلی جامعه و مشخص نمودن جایگاه قانونی، مناسب و اثرگذار برای نهادهای خودجوش مردمی هدفدار، به منظور انجام حداکثر بهره برداری از انگیزه ها و استعدادهای بالقوه و در نهایت پیشبرد منفعت ملی و ارزش ها، امری ضروری می باشد.
با تغییر آرام آرام حکومت ها و فروپاشی نظام های اقتدارگرا و به موازات آن با پذیرش نهادهای مردمی وظایف و مسئولیت هایی را، ضرورت مشخص شدن وجه جدایی بین این دو و محدوده های وظایف و اختیارات هر کدام بیش از پیش آشکار می گردد؛ به گونه ای که دولت و سازمان های غیر دولتی بتوانند به بهترین شکل به وظایف واگذار شده عمل نمایند و کامل کنندۀ هم باشند.
تعیین جایگاه مناسب و حدود قانونی برای سازمان های غیر دولتی سبب می شود که زمینه های بروز استعدادها و تقویت انگیزه های انسانی برای حرکت اجتماعی فراهم شود و مردم با اطمینان از به دور ماندن از هرگونه دست درازی نهادهای دولتی و یا افراد غیر مسئول به همیاری م مشارکت در امور بپردازند. با این کلیات، توجه کافی به ایجاد شرایط زیر دربارۀ فعالیت سازمان های غیر دولتی، ضروری است.
در حال حاضر، سازمان های غیر دولتی کم و بیش از جایگاهی شناخته شده و قانونی در کشورها برخوردارند. آنها علاوه بر ارتباطات داخلی، یعنی داشتن رابطه با نهادهای دولتی، مردم، شرکت های خصوصی و … دارای ارتباطات خارجی نیز هستند. تماس با سازمان های غیر دولتی بین المللی، شرکت در مجامع منطقه ای و بین المللی، اثرگذاری در روند دگرگونی های داخلی و بین المللی از مسئولیت های کاری و از اقدامات روزمرۀ آنان به شمار می آید. در برهه ای که ما زندگی می کنیم، سازمان های غیر دولتی معتبر و فعال، روند تصمیم گیری در داخل هر دولت و در مجامع بین دولتی و حتی در روابط دو جانبۀ بین دولت ها اثر می گذارند. براساس نتایج تحقیقات انجام شده، ارتباط بین سازمان های غیر دولتی در آمریکای لاتین از یک سو و سازما ن های غیر دولتی در داخل ایالات متحدۀ آمریکا از سوی دیگر نقش بسزایی در زیر فشار قرار گرفتن دولت آمریکا و کاهش حمایت آن از دیکتاتورهای حاکم در آمریکای لاتین در دهه های 60 و 70 میلادی داشته است.
این اثر از سوی انتشارات دفتر مطالعات و تحقیقات سیاسی وزارت کشور، در سال 1380، در 389 صفحه منتشر شده است و سرکار خانم آرزو روانستان، دانشآموختۀ روابط بینالملل، به درخواست کاربران گروه خدمات ویژۀ کتابخانۀ ملی بهصورت فاخری آن را خوانش نمود.