قرآن کلید مشکلات معلولین
خطمشی جدید سازمان بهزیستی
محمد نوری/ 18 خرداد 1394
حدود 27 سال است در امور معلولین فعالیت پژوهشی دارم؛ در جلسات بسیاری با مسئولین و مدیران ادارات و سازمانهای مختلف حضور داشتهام و همیشه آرزو داشتم، آنان به آموزههای واقعی دینی اعترافی و اهتمامی مینمودند. اما امروز با شنیدن سخنان کوتاه و جذاب آقای دکتر محسنی بندپی رییس سازمان بهزیستی کشور بسیار مشعوف و محظوظ شدم زیرا برای اولین بار به نکات زیربنایی فرهنگی اشاره نمود.
ایشان در شورای عالی قرآن سخنان زیر را گفت که برایم کاملاً تازگی داشت. قائم مقام ایشان آقای دکتر پورشبانان هم همین سخنان را با تعبیرهای دیگر بیان کرد:
«نسخهای که برای درمان آسیبها و آلام و راهکار الهی که در قرآن درج شده، اهمیت دارد. آسیبهای مختلف روحی و روانی و غیره را که در قرآن به آن پرداخته شده و نیز راهکارهای درمان این آلام را میتوان در این زمان به کار بست.
قرآن به عنوان راهکار برای همه بخشها و زمینههای سازمان بهزیستی قابل توجه است و باید به آن اهتمام داشت. نتایج بخش قرآنی سازمان بهزیستی میتواند مبنای کار برای دیگر بخشها باشد. خروجیهای این بخش، ورودی برای دیگر بخشها است و دیگران باید از دستاوردهای قرآنی استفاده کنند. از اینرو باید فعالیتهای قرآنی سازمان توسعه یابد.»
این سخنان از طرف رئیس ارشد تشکیلاتی بیان میشود که تحصیلات حوزوی ندارد ولی با تجربه به واقعیتهایی رسیده که ارزشمند است. زیرا سالها در پستهای مدیریتی مجرب شدهاند. از اینرو بسیار امیدوار کننده است و نشانگر این است که مدیران ارشد به تجربه جدیدی رسیدهاند.
لازم است چند نکته در توضیح این سخنان بنویسیم:
1ـ قرآن تنها متن دینی و الهی و آسمانی است که رویکرد ویژه و تکریمی به مددجویان دارد. از این نظر قرآن با همه کتب دیگر مثل انجیل، تورات و زبور تفاوت اساسی دارد. تا جایی که قرآن کوچکترین بیاحترامی به معلولین را تحمل نمیکند، بیاحترامی در حدّ اخم کردن به رفتار یک نابینا یا روی برگرداندن از یک نابینا را به شدت مذمت کرده است. سوره عَبَسَ که برخی مفسرین آن را سوره اعمی (نابینا) نامیدهاند. به ویژه دوازده آیه نخست آن در هیچ یک از کتب آسمانی (یا منسوب به آسمان) مانند و نظیر ندارد. بر اساس این سوره میتوان منشور حقوقی معلولین و نابینایان را تدوین و به جهان عرضه کرد. درگذشته یک جلد کتاب به نام سوره روشندلان منتشر کردهایم.
پیشنهاد شده متن این آیات همراه با ترجمه به زبانهای مختلف در سردر همه مراکز معلولیتی نصب گردد. همانطور که شعر سعدی در سردر سازمان ملل نصب شد. و یک کتاب مختصر و گویا و مستند به زبانهای مختلف عرضه نمود.
حقوق انسانی مددجویان در قرآن به درستی و در همه ابعاد مورد توجه قرار گرفته است؛ به معلولیت پیامبرانی مثل حضرت ایوب و حضرت یعقوب تصریح شده تا شائبه مذموم و مطرود بودن معلولیت را نفی کند، خلاصه قرآن و سپس معصومین(ع) به خوبی به معرفی معلولین؛ دفاع از حقوق آنها و بالاخره راهکارهای درمان آلام و حلّ آسیبهای اجتماعی آنها پرداختهاند. برای نمونه رسول خدا(ص) در 13 جنگ، یک فرد نابینا را به عنوان قائم مقام خودش در شهر تعیین کرد. نیز حضرت علی(ع) در هنگام تعیین مالک اشتر برای استانداری مصر، در فرمانی به او، 18 دستور برای معلولین داده است. جوامع و ملل دیگر در قرون گذشته چنین متون و اسنادی ندارند و معلوم است فرهنگ اسلامی، قرآنی و عترتی اهتمام خاص به پیشرفت معلولین داشته است.
2ـ اما در دهههای اخیر به جای توجه به آموزههای قرآنی به سراغ، نسخههایی که در جوامع غربی برای مددجویان و انواع معلولیتها پیچیدهاند، رفتهایم. در جلسات کوچکترین حرفی از سوره عبس، از قصص انبیاء معلول در قرآن و از آیات حقوقی معلولین و سخنان معصومین(ع) مطرح نمیشود. از مأثورات و سخنان حکیمانه حضرت علی(ع) در فرمان به مالک اشتر و دهها حکمت و راهکار دیگر چیزی نمیگوییم. ولی به اینکه بگوییم فلان دانشمند روانشناس در غرب چه گفته، راغبتر هستیم. البته باید به علوم و دستاوردهای علوم توجه داشت ولی از آموزههای دینی هم غفلت نکرد.
جناب دکتر محسنی رئیس سازمان بهزیستی به استفاده از آموزههای قرآنی و عترتی توجه دادند و مدیران سازمان و نیز کارشناسان را متوجه حقایق مهمی نمودند. امیدوارم بنده به عنوان یک نیروی کوچک که کارم پژوهش و نوشتن است و دیگران در ردههای مختلف این توصیه و پیام آقای محسنی را جدّی گرفته و به عنوان یک خطمشی که بر همه امور سایه افکنده، به آن بپردازند.
4- هر ملتی قوتهایی دارد، برجستگیهای فرهنگ ما در همه زمینهها و به ویژه در زمینه معلولین همین نکات است. یعنی صدها نابینا و ناشنوای ایرانی با الهام از قرآن و عترت ائمه(ع) و سنت نبوی، فرهنگ، تمدن و مدنیت پیشرفتهای خلق کردند و به وجود آوردند. اوج این تمدن در قرون چهارم تا هفتم قمری بود. حتی اروپاییها از این تمدن آموختند و فرهنگ خود را بارور نمودند. نابینایان ایران در سده ششم قمری یعنی هشتصد سال قبل خط برجسته را اختراع کردند و در شهر آمد زیر فرمانروایی ایرانیان کتابهایی را با این خط مطالعه میکردند. اما امروز ما فقط خط برجسته را به نام لویی بریل فرانسوی میشناسیم.
چرا ما قوتها و برجستگیهای خود را به جهان معرفی نمیکنیم و به آنها نمیبالیم؟ چون آنها را نمیشناسیم. دکتر محسنی، دکتر پورشبانان و حجت الاسلام سیدمحمدی به درستی میگویند باید به قرآن و فرهنگ قرآنی در امور معلولین توجه و اهتمام داشته باشیم و در عرصههای آسیب شناسی و رفع آسیبها و حلّ آلام معلولین به سراغ آموزههای الهی و قرآنی برویم.
برخی فکر میکنند رفتن به سراغ قرآن عرب زدگی است، در حالی که ایرانیان پس از پذیرش مسالمت آمیز اسلام، در طول تاریخ به حفظ، قرائت، تفسیر و تتبع، هنرهای قرآنی، تاریخ قرآن و دهها دانش دیگر قرآنی پرداختند و در این رشتهها گوی سبقت را از دیگر ملل ربودند. بسیاری از این دانشمندان معلولیت داشتند. کتابی در همین زمینه در دست تألیف دارم و ایرانیانی که در رشتههای قرآنی فعال بودهاند را شناسایی و معرفی کردهام.
5- در طول تاریخ هزاران دانشمند معلول و مددجو در علوم مختلف دینی و اسلامی فعالیت نمودند و فرهنگ اسلامی را توسعه دادند؛ نیز راههای مختلف اشتغال و دیگر امور مدنی را هم برای معلولین گشودند. لازم است تجارب اینان گردآوری شود و تجارب آنان برای نسل کنونی و نسلهای بعد معرفی گردد.
اما چه کسی متکفل این مسئولیت است؟ اینگونه پروژههای ملی و وسیع نیاز به بودجههای کافی دارد. البته نه یک میلیارد تومان ولی حداقل یکصد میلیون تومان نیاز است تا چنین کاری به ثمر رسد و در چند جلد کتاب منتشر گردد. متأسفانه تا کنون هیچ نهاد و سازمانی زیر بار این گونه طرحها نرفتهاند. با اینکه بخشی از فرهنگ ملی ما است.
اما عدم انجام اینگونه پروژهها، آثار منفی و زیانهایی در پی دارد که بیش از اجرای آن هزینه برای اصلاح این زیانها میطلبد. در یک دوره، سازمان بهزیستی متمرکز روی پیشگیری شد و میگفتند هزینههای پیشگیری کمتر از هزینههای اصلاح ضرر و زیانهای ناشی از بد عمل کردن است. لازم به تذکر است، پیشگیری قابل تعمیم به حوزههای فرهنگی است و توسعه فرهنگ قرآنی و الهی در زندگی فردی و اجتماعی معلولین، از بسیاری از مشکلات و فسادها پیشگیری مینماید.
در پایان
جناب آقای دکتر محسنی بندپی رویکرد مدیریتی جنابعالی و اینکه درصدد ترویج فرهنگ قرآنی و دینی در جامعههای هدف سازمان، از جمله مددجویان هستید، حتماً خیر و برکت فراوان در پی خواهد داشت. اما لزوماً این طرح نباید در حد سخن و شعار بماند و نیاز به تمهیدات عملی دارد. نخستین سنگ بنای این طرح، تدوین برنامه سه ساله است. سپس اجرای اموری که در طول سه سال میتوان انجام داد. به طوری که هر سه ماه یک فاز آن اجرایی شود. بعضی فکر میکنند اینگونه امور هزینههای نجومی میطلبد، و بهانه میآورند که در این شرایط نمیتوان انجام داد. اما تجربه نشان داده، با حداقل هزینهها یعنی حقوق دو کارمند در ماه میتوان اینگونه پروژهها را به ثمر رساند.
برای گردآوری تجارب و طرحهای پیشین در این زمینه میتوان یک شماره از مجله توان نامه را به این موضوع اختصاص داد. با کارشناسان مختلف به گفتگو پرداخت از جمله با ریاست محترم سازمان و معاونان سازمان بهزیستی هم مصاحبه داشت، سپس طرحهایی را اعلام نمود.