تلاقی ورزشکاران معلول و پژوهشگران همایش بزرگداشت وحید بهبهانی
در فرودگاه امام خمینی
محمد نوری/ ۱۵ تیرماه ۱۳۹۴
روز پنجشنبه ۱۵ تیرماه ۹۴، ساعت ۱/۵ صبح هواپیمای ما از نجف اشرف در فرودگاه امام نشست. همزمان هواپیمای کاروان ورزشی معلولین ایران هم نشست و در سالن فرودگاه بین دو گروه مزبور تلاقی جالب و گویایی وجود داشت.
ورزشکاران معلول و کمتوان ذهنی کشورمان از مسابقاتی از آمریکا برمیگشتند. آنان در این مسابقات به پنج مدال طلا، هفت نقره و ۱۲ برنز دست یافتند و رتبه نخست را در میان ۳۴ کشور منطقه و خاورمیانه و شمال آفریقا در این رویداد جهانی کسب کردند.
این المپیک که ویژه کودکان با اختلالات ذهنی و هوشی (ID) است، حول محور ورزش به امور مربوط به سلامت جسم و روان و آموزش مهارتهای زندگی برای این کودکان میپردازد و در واقع فعالیتی فرهنگی، ورزشی و توانبخشی برای این افراد است که در دو بخش ورزشی و غیرورزشی برگزار میشود.
این مسابقات جهانی از سال ۱۳۵۷ با شعار چه بکنیم تا این بچهها بهتر زندگی کنند و شادابتر باشند، آغاز و از همان ابتدای فعالیت برای تحقق هدف خود بر سه عامل حرکت، موسیقی و رنگ تمرکز و بهترین حرکت برای این بچهها را ورزش در قالب المپیک ویژه اعلام و اجرا کرد.
کاروان ورزشی ایران که برای شرکت در این المپیک به آمریکا سفر کرده بود، بامداد امروز پنج شنبه با استقبال پرشور مردم وارد فرودگاه امام خمینی تهران شد.
چهاردهمین دوره مسابقات جهانی المپیک ویژه در روزهای سوم تا یازدهم مردادماه در شهر لس آنجلس آمریکا برگزار شد.
با ورود معلولین ورزشکار با مدالهای آویزان بر سینه، شور و شعفی وصف ناشدنی بین حضار در سالن و جمعیت استقبال کنندگان به وجود آمد. جمعیت شامل خانوادهها، مردم محله هر ورزشکار، معلمین و نخبگان و استادان دانشگاه بهزیستی و ورزشکاران و مقامات ورزشی بودند.
گروه دیگر ما بودیم که مقالات و کتب عرضه شده در همایش بین المللی مرحوم وحید بهبهانی را تولید کرده بودیم و در همایش وحید بهبهانی در کربلا در روزهای ۱۰ تا ۱۳ مردادماه شرکت کرده بودیم. جمعیت ما حدود صد نفر بودیم و اکثر نویسندگان حوزه علوم اسلامی شرکت داشتند. من بسیار دقت کردم، تا ببینم آیا کسی به استقبال این جمعیت آمده است؟ بسیار انگشت شمار و فقط چند نفر از خانوادهها آمده بودند.
اما در جمعیت معلولین صدها نفر، معلولین مدالآور را با چه ذوق و شوقی تشویق و همراهی میکردند.
آقای احمد مسجد جامعی عضو شورای شهر تهران و وزیر فرهنگ و ارشاد اسبق، آقای مصطفی میرسلیم، وزیر فرهنگ و ارشاد اسبق و عضو شورای انقلاب فرهنگی و مشاور مقام رهبری، و چند شخصیت دیگر در جمعیت ما بودند. آقای مسجد جامعی با تعجب و شادی به جمعیت مدال آوران معلول نگاه میکرد و خطاب به من گفت، اینان معلولینی هستند که در مؤسسات شما هستند؛ اصلاً باورمان نمیشود تا این درجه رشد کرده باشد. دوباره میگفت، آدمهای بسیار دوست داشتنی هستند.
با آقای رضا مختاری تا بیرون سالن آمدم، به او گفتم در فقه اسلامی به این جور آدمها میگویند سفیه و دارای سفه، آیا با دیدن این مناظر وقت آن نرسیده، فقها در مطالب مرتبط به معلولین ذهنی تجدیدنظر کنند. ایشان گفت درست است. کسانی که مدال جهانی میآورند سفیه نیستند. به آقای مختاری گفتم تازه اینها معلولین ذهنی هستند که تا چند دهه قبل سر و کارشان با تیمارستان بود و آنها را مجنون یا حداکثر به دور از جامعه و در کنج خانهها نگهداری میکردند. اگر استعدادها و هنرنمایی دیگر اقشار دارای معلولیت مثل نابینایان، ناشنوایان و معلولین حرکتی را ببینید چه میگویید. بالاخره آقای مختاری شائق شد برای بازدید مؤسسه ما یعنی دفتر فرهنگ معلولین تشریف بیاورد.
سوار اتوبوس شدیم و به سوی قم روان گشتیم؛ اما تا قم به فکر بودم، به این سرمایه عظیم فکر میکردم. سرمایهای که قرنها به نامهای منفی، مانع از بروز و ظهور استعدادهای آنها شدهایم، سرمایههای ملی که به نام دیوانه، به نام سفیه، به نام منگُل و دهها نام دیگر، مانع مشارکت آنها در جامعه شدهایم. هنوز هم به رغم اینکه میبینیم در سختترین مسابقات پارالمپیک و لس آنجلس و غیره شرکت میکنند و به برتریهای اعجابآور میرسند، حاضر نیستیم آنها را چون انسانهای عادی بدانیم و بدون تبعیض، امکانات در اختیار آنها قرار دهیم؛ هنوز قانون کارآمد و جامعی ندارند. از سال ۸۳ تا کنون منتظر قانون هستند اما به آنها وعدههای بدون عمل میدهیم. مدیران دولتی، نخبگان و همه اقشار جامعه آیا وقت آن نرسیده که در راه و روش خود تجدیدنظر کنیم.