کارآمدی بهزیستی
بررسی سخنان وزیر محترم تعاون، کار و رفاه در مراسم تودیع و معارفه رئیس بهزیستی
محمد نوری
دفتر فرهنگ معلولین، ۹ دی ۱۳۹۷
سخنان محمد شریعتمداری در مراسم معارفه رئیس سازمان بهزیستی قابل تأمل است و دارای نکات جدید، بدیع و راهگشا است، سعی میکنم این نکات را دستهبندی و بر اساس گزارش ایلنا (فعالیتهای سازمان بهزیستی به اتاق شیشهای منتقل شود، ۸ دیماه ۱۳۹۷) توضیح دهم.
مقدمتاً بگویم آقای وزیر نکاتی درباره گذشته سازمان بهزیستی گفت و ذیل چند سرفصل تحلیل از کارنامه این سازمان در گذشته عرضه کرد. من با این بخش از سخنان ایشان کار ندارم هر چند لازم است این سخنان هم تجزیه و تحلیل گردد.
اما مهمتر مطالبی است که درباره آینده بهزیستی بیان کرد و چشماندازی از آتیه این سازمان ترسیم کرد. سخنان ایشان هر چند با ادبیات ساده و به دور از قالبهای آکادمیک ارائه شده ولی متکی بر نظریهها و اندیشههایی است. درصدد هستم این اندیشهها را معرفی کنم.
بر اساس گزارش ایلنا، سخنان وزیر درباره آینده سازمان بهزیستی را میتوان ذیل هشت سرفصل دستهبندی کرد. به عبارت دیگر آقای وزیر بهزیستی را مطلوب و کارآمد میداند که هشت ویژگی داشته باشد.
عائله محوری
آقای شریعتمداری میگوید: زنان بیسرپرست، کودکان کار، معلولین، بازنشستگان و وابستگان به سازمان بهزیستی عائله و اعضاء خانواده بهزیستی هستند. بهزیستی باید مخاطبان خودش را عائله خود بداند، زنان بیسرپرست را به عنوان خواهر خود، کوکان کار را به عنوان فرزندان خود و سالمندان را پدر و مادر خود و معلولان را برادر و خواهر خود فرض کند.(فعالیتهای سازمان بهزیستی، گزارش ایلنا، ۸ دی ماه ۱۳۹۷، پاراگراف ۷) احساس بیگانگی و احساس رئیس و مرئوس وجود نداشته باشد. نگاه و احساس رئیسها و مدیران بهزیستی نسبت به اربابرجوع و مخاطبان مثل برخورد پدری با اعضای خانواده خودش باشد. در این صورت میتوان گفت زمینه و بستر رفع مشکلات فراهم آمده است.
متأسفانه هم اکنون فرهنگ حاکم بر بهزیستی اینگونه نیست مدیران به ویژه رؤسای ادارات بهزیستی نگاه ریاستی به مراجعین دارند. اگر ما مسلمان هستیم و باید از فرهنگ اسلامی تبعیت کنیم. وقتی به سیره معصومین علیهم السلام مراجعه میکنیم مییابیم که حضرت سجاد امام چهارم شیعیان روزی از هفته را قرار داشت که آسیبمندان و معلولان را در خانه برای نهار ظهر دعوت میکرد و با احترام و عزت از آنان پذیرایی مینمود. حتی کسانی که نمیتوانستند غذا بخورند، بر دهان آنان لقمه میگذاشت. ابن شهر آشوب در کتاب مناقب این روایت را اینگونه نقل کرده است:
امام باقر علیه السلام میگوید: پدرم امام سجاد یکصد خانواده فقیر مدینه را سرپرستی میکرد و دوست میداشت بر سر سفرهاش یتیمان، معلولین، بیماران و نیازمندان که درآمدی نداشتند حاضر باشند. حضرت با دست خود به آنان غذا میداد. هر کدام زن و فرزند داشتند از غذای سفره با خود میبردند.(مناقب، این شهر آشوب، ص۱۵۴)
در این روایت کلمه عائله آمده است. یعنی امام سجاد این افراد را عائله خود میدانست. امام علی علیه السلام وقتی توسط مردم به خلافت برگزیده شد، در نامهای برای استاندار مصر، سی حق برای معلولین نوشت و او را ملزم کرد اجرا کند. یکی از این حقوق این است که: با کبر و نخوت و غرور با معلولین برخورد نکن، با آنان برخورد و رفتار متواضعانه و انسانی داشته باش. نیز به او توصیه کرد که مددجویان به مدیران و رؤسای دولتی دسترسی آسان داشته باشند.(منشور حقوق معلولان، علی نوری، ص ۱۹ و ۲۹)
با توجه به اینکه اکثریت مخاطبان سازمان بهزیستی مسلماناند و در ایران زندگی میکنند، لازم است فرهنگ اسلامی و فرهنگ ایرانی مبنای کار و تعاملات باشد. در هر دو فرهنگ اهتمام به امور مددجویان و آسیبمندان یک اصل ضروری بوده و در تاریخ ایران نیکوکاران و عیاران و پهلوانانی بودند که تمام اموال و نیروی خود را در راه رسیدگی به مددجویان صرف میکردند. بر همین اساس و به همین دلیل آقای وزیر میگوید:
خدمت خالصانه در بهزیستی معامله با خدا و دریافت کلید بهشت است. و ادای دین و انجام وظیفه میباشد.(گزارش ایلنا، پاراگراف ۴و۶و۷)
اگر مدیران احساس خدمت و حس اهتمام به امور عائله خود داشته باشند و با نیت پاک و خالص به خدمات خالصانه بپردازند، بسیاری از مشکلات به سرعت حل خواهد شد. اما اگر قانون، پلیس، قوه قضائیه و انواع سیستمهای نظارتی باشد ولی مدیران سالم نباشند، همه قوانین و موانع را پشت سر میگذارند و به حیلهگری و اقدامات شیطانی خود میپردازند. اما اگر قانون، دستگاههای نظارتی و امنیتی نباشد، اما مدیری سالم و خالص و مخلص سرکار باشد، کارها به خوبی اداره خواهد شد. بنابراین تأکیدات آقای وزیر که در این سخنرانی بارها بر اخلاص و پاکی و انجام تعهدات و… اصرار میکند، معنا و مفهوم پیدا کند.
متأسفانه در بهزیستی فرهنگ سازی نشده و مدیران اغلب با فرهنگ مطلوب اسلامی و ایرانی آشنا نیستند و به همین دلیل محتوای سخنان آنان، نشانگر این فرهنگ نیست و در عمل هم التزام لازم را ندارند.
امام حسین علیه السلام در سخنرانی مشهوری که برای نخبگان عرضه کرد و از وضعیت نابسامان و نامطلوب معلولان و مددجویان شکوه کرد، علت بدی اوضاع را عدم آشنایی نخبگان و مدیران با قرآن و سنت و عدم التزام به آموزهها و سنتهای دینی دانست.(قیام حسینی تا اربعین حسینی و حضور متعهدانه معلولان، ص۱۳ به بعد)
خلاصه اینکه بهزیستی وقتی مطلوب خواهد شد که با مراجعین و مددجویان با روش عائله محوری رفتار کند و آنان را مثل خانواده خود بداند.
مبارزه با فقر
آقای وزیر تأکید میکند بهزیستی باید با اقداماتش فقر را کاهش دهد و ماشین تولید فقر را متوقف کند.(گزارش ایلنا، پاراگراف ۹) زیرا فقر در اسلام بسیار مذمت شده و جمله رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم که فرمود کادَ الفَقرُ اَن یَکُونَ کُفرا یعنی فقر به سرعت به کفر میانجامد، قابل توجه است. سخنی از امام صادق علیه السلام هست که رسیدگی مالی به سالخوردگان، مستمندان، معلولان، زنان بیسرپرست و کودکان یتیم ضروری است.(وسایل الشیعه، حر عاملی، ج۶، ص۲۸۸) امام علی علیه السلام در سفارشات و توصیههای حقوقی به مالک اشتر میفرماید از بیت المال به مددجویان بپردازد اما پرداخت همراه با بزرگ منشی و کاستن از رنج و عذابشان باشد: وَأَعْطِ مَا أَعْطَیْتَ هَنِیئاً (منشور حقوق معلولان، ص ۳۱-۳۲)
البته رسیدگی مالی به مددجویان نه به این دلیل است که آنان توانایی اشتغال و کسب درآمد ندارند. بلکه یک گروه از مددجویان که دارای آسیب و معلولیت شدید هستند اینان به عنوان تأمین اجتماعی در حدّ آبرومندانه رسیدگی میشوند. اما دیگر مددجویان به منظور آموزش و مهارتافزایی تا وقتی به درآمد و اشتغال برسند، مشمول رسیدگی مالی هستند.
اقشار مختلف مددجو تواناییهای بالقوه مهمی دارند و سرمایههایی هستند که از آنها به گنج نهفته تعبیر شده است. نمونه عینی معلولان ایرانی هستند که به برخی کشورها کوچ کردهاند و پس از گذراندن دوره آموزشی، اشتغال پیدا کرده و به درآمد مکفی رسیدهاند. همین شیوه را مصریها اجرا کردند و هم اکنون نابینایان مصری در زمینههای موسیقی تا علوم قرآنی بهترین درآمدها را دارند.
بهزیستی به راحتی میتواند با اعمال و اجرای تجارب موجود، تمامی معلولان و مددجویان را نه تنها به اشتغال بلکه به درآمدهای بالای متوسط برساند. بنابراین رفع فقر به معنای آموزش و ایجاد اشتغال برای جامعه هدف است.
ممنوعیت ترحم
سومین موضوعی که آقای شریعتمداری به آن پرداخته مذمت ترحم است. او میگوید: مخاطبان سازمان بهزیستی نیازمند نگاه ترحمآمیز نیستند و با نگاه ترحمآمیز به توانخواهان نگاه نکنیم.(گزارش ایلنا، پاراگراف ۷) ترحم به معنای دلسوزی است در حالی که معلولان و دیگر مخاطبان نیازی به دلسوزی آن هم دلسوزیهای بیجا ندارند. زیرا آنان ذاتاً و بالقوه تواناییهای مهمی دارند. دوم اینکه در صندوق مالی کشور سهم مالی برای آنان در نظر گرفته شده است. برای نمونه در حقوق و شریعت اسلامی صریحاً بخشی از بیتالمال را حق آنان دانسته است. سوم اینکه مردم بخشی از حقوق مالی خود را به آنان اختصاص دادهاند. مثلاً کسانی کل اموال خود را وقف آموزش و پرورش معلولان کردهاند و قانوناً این اموال اختصاص به آنان دارد. بنابراین آنان نیاز به ترحم و دلسوزی ندارند بلکه با پرداخت سهم و حقشان، مهارتآموزی شده و بر اساس توانمندی که دارند به کار و شغل مشغول میشوند.
ترحم مساوی با تحقیر است و تحقیر در فرهنگ اسلامی و فرهنگ ایرانی به شدت مذمت شده است. حتی در قرآن کریم، کوچکترین نوع تحقیر معلولین که برگرداندن چهره باشد به شدت مذمت شده است. مددجویان مثل دیگر انسانها، حقوق و شئون مساوی با دیگر اقشار دارند و تحقیر و ترحم در مورد آنان درست نیست و مذموم و مطرود است.
آقای وزیر در ادامه میگوید: توانیابان و مددجویان دارای توانمندیهایی به مراتب قویتر از ما هستند، بهزیستی باید تلاش کند توانمندی این افراد را شکوفا سازد. باید به آنان فرصت بدهیم تا از تواناییهای آنها بهرهمند شویم.(گزارش ایلنا، پاراگراف ۷) یعنی با روشهای علمی میتوان آنان را به حدی رساند که در توسعه ملی و در درآمد ناخالص ملی مشارکت داشته باشند.
آسیبشناسی
وزیر تأکید میکند که تصمیمگیریها باید مبتنی بر آسیبشناسی باشد. وظیفه سنگین مدیریت این سازمان، آسیبشناسی است، ناهنجاریهای اجتماعی را میتوان با آسیبشناسی درست درمان کرد.(گزارش ایلنا، پاراگراف ۸ و ۱۰) ایشان به مورد نمایش اشاره میکند. فیلمهایی که رسانهها درباره معلولان نمایش میدهند دارای تأثیر مخرب و پیامدهای منفی است. لازم است پیامدهای منفی آنها شناسایی شود و به مدیران رسانهها تذکر داده شود.
بهزیستی در آینده وقتی موفق خواهد شد که امور مختلف خودش را تجزیه و تحلیل کند و در صورت پیامدهای منفی مانع از اجرای آن امور شود. ارباب رجوع بهزیستی با انواع آسیبها مواجه هستند با فقر، با طلاق، با بیکاری و غیره. اما وزیر میگوید:
باید تلاش کنیم تا اسم بهزیستی مترادف با درد و رنج، بیکاری و انواع ناهنجاریها نباشد؛ برند بهزیستی باید همراه با رفاه و جامعه ایدهآل و محیط آرام و مطلوب برای معلولین باشد. تا وقتی این وضعیت تغییر نکرده، موفق نشدهایم.(گزارش ایلنا، پاراگراف ۱۸)
پیشگیری
وقتی بهزیستی مطلوب است که ماشین تولید معلولیت متوقف گردد.(گزارش ایلنا، پاراگراف ۱۰) اما تا وقتی آمارهای معلولیت و آمار آسیبمندان اجتماعی رو به افزایش است، حال بهزیستی خراب است. کشورهایی موفق شدند که به جای اهتمام به درمان و معالجات و گسترش توانبخشی، پیشگیری را گسترش دادهاند. اما در ایران هنوز پیشگیری به صورت یک فرهنگ فراگیر در نیامده و اساساً در این زمینه فرهنگسازی نشده است. لازم بود خود بهزیستی از نخبگان کمک میگرفت و با استفاده از فرهنگ ایرانی، فرهنگ اسلامی و دستاوردهای موجود در اروپا، فرهنگ پیشگیری گسترش مییافت.
حتی در بخش مشاوره و ژنتیک از همه ظرفیتهای موجود استفاده نشده است. وزیر هم در این باره تذکرهای سودمندی داده است.(گزارش ایلنا، پاراگراف ۱۰)
مشارکت اجتماعی
همانطور که وزیر هم تذکر داده، دولت به تنهایی نمیتواند از پَس مشکلات ارباب رجوع برآید و لزوماً مردم و نخبگان باید به میدان آمده و مساعدت نمایند. به منظور گسترش ارتباطات و تعاملات سازمان با مردم و افزایش مشارکتها تا رسیدن به بسیج افکار عمومی و بسیج امکانات مردمی و مردم محوری ایشان چند توصیه داده است.
ـ مشارکت اجتماعی با اتکا به شریکان اجتماعی تحقق مییابد.(گزارش ایلنا، پاراگراف ۱۰)
از نظر وزیر سازمان بهزیستی ملک مطلق عدهای خاص یا منطقه ورود ممنوع دیگران نیست بلکه همه آحاد جامعه نسبت به آن شریک هستند. متأسفانه برخی مدیران و رؤسای بهزیستی برخوردهایی دارند که گویا خودشان مالک بهزیستیاند و دیگران هیچ سهمی و حقی ندارند. به عنوان نمونه رئیس بهزیستی در استانی ملک و ساختمانی که مردم برای امور ایتام و معلولین وقف کردهاند، اجاره میدهد یا میفروشد، چه تصویری دارد؟ حتماً خودش را مالک این اموال میداند.
اگر مالکیت مشاع و همگانی بهزیستی به صورت یک فرهنگ معرفی شود و مردم احساس خودی بودن با بهزیستی کنند بسیاری از مشکلات رفع میشود.
ـ آنان باید بر عملکرد بهزیستی سنجش داشته باشند یعنی کارنامه بهزیستی توسط شرکای اجتماعی سنجیده و نقادی شود.(گزارش ایلنا، پاراگراف ۱۰)
ـ مشارکت اجتماعی به معنای استفاده از فکر و اندیشه نخبگان است. (گزارش ایلنا، پاراگراف ۱۰)
ـ در اقدامات و وضع قوانین و تصمیمسازیها باید از نخبگان استفاده شود و آنان از اقدامات سازمان اطلاع داشته باشند. (گزارش ایلنا، پاراگراف ۱۰)
ـ با تسهیل مقررات، شریکان اجتماعی و سازمانهای مردم نهاد بهتر میتوانند با بهزیستی کار کنند.(گزارش ایلنا، پاراگراف ۱۱)
ـ نتیجهگیری نهایی ایشان این است که بهزیستی باید بیشتر مردم محور تا دولت محور باشد.
تجربه نشان داده بدون این توصیهها مردم اقدام به مشارکت نمینمایند و وقتی مردم پا پیش نگذارند، مشکلات رفع نمیشود.
تبعیض زدایی
مردم به هنگام مراجعه به بهزیستی، احساس دوگانگی میکنند؛ برخورد با برخی ارباب رجوع، رسیدگی و مساعدت مالی کامل است. یعنی به آشنایان و نورچشمیها توجه ویژه دارند؛ ولی به بسیاری از مستمندان نیازمند توجه نمیشود. وزیر در این باره میگوید: معتقدم کار برای خدا باندی و گروهی یا حزبی و فرقهای نیست. کار برای خدا یعنی کار برای همه و ما نباید بین افرادی که برای دریافت خدمت به سازمان مراجعه میکنند. تبعیض قائل شویم.(گزارش ایلنا، پاراگراف ۱۸)
امام علی علیه السلام به عنوان خلیفه دستور میدهد که به همه مددجویان بدون تبعیض رسیدگی شود و چنین میفرماید:
فان للاقصی منهم مثل الذی للادنی(منشور حقوق معلولان، ص۱۷)
کسی که به لحاظ خویشاوندی یا شهری یا قومی نزدیک تو است مثل کسی است که دور از تو است. اقصی و ادنی (دور و نزدیک) یکی هستند و فرقی بین آنها نباید باشد. لذا از نظر اسلام تبعیض صحیح نیست و لازم است مساوات مراعات گردد.
نیز میفرماید: کلاً قد استوعیتَ حقَّه(گزارش ایلنا، پاراگراف ۱۸) یعنی مراعات حقوق همه مددجویان لازم است؛ و پرداحت حق آنان باید مراعات گردد. وقتی همگان احساس کنند این سازمان با رعایت مساوات کار میکند همه دستیار بهزیستی و بهزیست یار خواهند شد.(گزارش ایلنا، پاراگراف ۱۸)
شفافیت و نظارت عمومی
بهزیستی از نظر وزیر مطلوب است که همه منابع و امکاناتش و همه اقدامات و تصمیماتش در اتاق شیشه و در معرض دید جامعه باشد. وزیر روی این مسئله بسیار تأکید دارد چون کارآیی و تأثیر آن زیاد است. چون مردم شریک بهزیستی هستند نه بیگانه و غریبه با آن.(گزارش ایلنا، پاراگراف ۱۰) وزیر در این باره میگوید:
مسائل مختلف بهزیستی باید به یک اتاق شیشهای منتقل شود تا بدانند چه کاری انجام میدهیم و اگر راهکار بهتری دارند عرضه کنند.(گزارش ایلنا، پاراگراف ۱۴)
متأسفانه فرهنگ مخفی کردن و مخفی سازی در بهزیستی تئوریزه شده و اقدامات بهزیستی و حتی زندگینامه و فعالیتهای معلولان با نگاه امنیتی به خفاء رانده شده است. اما حل مشکلات مددجویان وقتی امکانپذیر است که شفافیت و دسترسپذیری ممکن باشد. وقتی اطلاعات افراد در معرض دید همگانی باشد میتوان دانست چه کسی شایستهتر و توانمندتر است. یا وقتی طرحها و اقدامات در معرض دید باشد. میتوان سقیم را از صحیح تشخیص داد. اما شفافیت و نظارت عمومی نیاز به فرهنگسازی دارد. حضرت علی علیه السلام هم تأکید کرده که رفع مشکلات با شفافیت امکانپذیر میشود.(منشور حقوق معلولان، ص ۲۴-۲۵)
نتیجهگیری
آقای وزیر میگوید ما نباید نسبت به خدمات گذشته غره (مغرور) شویم، چون در نقطه مطلوب نیستیم و مسیر طولانی در پیش داریم؛ نباید نسبت به آنچه داریم احساس رضایت کنیم، با نقطه مطلوب فاصله ما بسیار زیاد است.(گزارش ایلنا، پاراگراف ۱۱) اما واقعیتها در سازمان بهزیستی اینگونه نیست و متعارف است مدیران بهزیستی به ارباب رجوع اینگونه پاسخ میدهند:
ـ بهزیستی کارهای بسیار انجام داده؛
ـ سرفصلهای کاری و خدماتی بهزیستی زیاد است؛
ـ ارباب رجوع نباید متوقع باشند و کثرت خدمات بهزیستی را باید در نظر داشته باشند؛
برخورد با ارباب رجوع در ادارات بهزیستی یک فرهنگ شده و در این فرهنگ به جای اینکه ارباب رجوع مطالبهگر باشند، مدیران معمولاً طلبکارانه و مطالبهگرایانه برخورد میکنند. یکی از معاونان بهزیستی استانی به ارباب رجوعی پرخاش میکرد که چرا برای تشک مواج یا ویلچر درخواست میکند و به او میگوید مگر اینجا کمیته امداد است. مگر نمیبینید چقدر مشغله داریم و سرمان شلوغ است.
تا وقتی فرهنگ مستقر و جا افتاده در بهزیستی اصلاح نشود و کارمندان خود را خادم ارباب رجوع نداند، رابطه مردم و بهزیستی اصلاح نخواهد شد.
خلاصه اینکه آقای محمد شریعتمداری هشت ویژگی برای یک سازمان کارآمد بهزیستی برشمرده و توضیح داده است. امید است همین سخنرانی وزیر در دو سالی که از دولت باقی مانده سرلوحه اقدامات قرار گیرد و رئیس جدید با جدیت در راستای اجرای اهدافی و خط مشی باشد که وزیر محترم توصیه کرد و دستور داد.