تاریخ تحولات توانبخشی در ایران
محمد نوری
دفتر فرهنگ معلولین، ۱۰ دی ۱۳۹۷
توضیح
معلولیت و توانبخشی دو مقوله به هم وابستهاند و فهم هر کدام به دیگری بستگی دارد. در سال ۱۳۷۷ کتابی با عنوان سلامت در جمهوری اسلامی ایران در ایران منتشر شد که گویای وضعیت سلامت در ایران تا سال ۱۳۷۷ است و به عنوان یک گزارش و سند رسمی و مرجع میباشد.
بخشی از این کتاب درباره توانبخشی است. این قسمت را عیناً میآورم، البته همراه با ملاحظات و تأملات. یعنی در مواردی که مقامات و مدیران ارشد در مورد توانبخشی پیشبینیهایی داشتند و پس از بیست سال هنوز محقق نشده، این موارد را معرفی میکنم.
در مجموع برای اینکه بدانیم در زمینه توانبخشی معلولان چه کارهایی انجام شده و موفقیتها چگونه است، نگاهی به این اثر و بخش توانبخشی آن خواهیم انداخت.
مهم این است که این کتاب به قلم مسئولین ارشد نظام سلامت مثل دکتر مرندی که سالها در پست وزارت بهداشت و درمان بود، دکتر لاریجانی که چند دهه در پست معاونت وزارت بهداشت یا مسئولیتهای مهم دیگر، تدوین شده و دو نهاد مهم بینالمللی یعنی یونیسف و سازمان جهانی بهداشت آن را منتشر کردهاند.
چکیده
اولین سند و تحقیق رسمی درباره گذشته توانبخشی و تحولات آن در کتاب سلامت در جمهوری اسلامی ایران آمده است. مقاله حاضر با اتکای بر مطالب این کتاب به سیر تاریخی تحولات توانبخشی در ایران پرداخته و در ادامه چشمانداز آینده را برای توانبخشی ترسیم و معرفی میکند.
مهمترین حوادث توانبخشی مثل تأسیس نهادهای توانبخشی از دهه پنجاه، برگزاری سمینارها در جهت توسعه علمی و مدنی توانبخشی را توضیح داده و برای اصلاح توانبخشی راهکارهایی را معرفی میکند.
در پایان این مقاله به مشکلات توانبخشی اشاره شده است.
تاریخ تحولات توانبخشی در ایران
در کشور ایران تا چند دهه گذشته توجه به امور معلولان و اصولاً پرداختن به مقولهای با نام رفاه اجتماعی تنها در اشکال مذهبی و خیریه و ارائه خدمات رفاهی در قالب انجام تکالیف مذهبی بوده است که صورت سازمان یافته و منظم آن در قوانین اسلام مثلاً در قانون وقف، خمس و زکات قابل رؤیت است. ولی در عمل پذیرش تأمین رفاه مردم از جانب دولت، سابقه طولانی ندارد و ایجاد سازمانها و مؤسساتی برای ارائه خدمات رفاهی به مردم در قالب مسئولیت دولتی به برنامه چهارم کشور برمیگردد که برای اولین بار در آن برنامه، فصلی تحت عنوان فصل تأمین در رفاه اجتماعی پیشبینی شد. ظاهراً بر اساس تجربیات حاصل از برنامه چهارم کشور در گذشته، فصل رفاه اجتماعی در برنامه پنجم جامعتر و واجد برنامههای متنوعتر و پوشش بیشتر پیشبینی و ارائه شد.
سازمانها و مؤسساتی بر اساس تقسیمبندی کار معلولان به سه گروه عمده معلولان جسمی، معلولان روانی و معلولان اجتماعی قسمتی از وظایف و تکالیف مربوط به توانبخشی گروههای خاص را برعهده داشتند.
نهادهای توانبخشی: پنج سازمان به منظور گسترش امور توانبخشی پس از ۱۳۴۰ در ایران تأسیس شد. مروری اجمالی بر حدود و ثغور وظایف این مؤسسات میتواند نشاندهنده کم و کیف وظایف و مسئولیتهای آنها نسبت به امور معلولان کشور باشد. اکنون به معرفی این مؤسسات میپردازیم.
۱) انجمن توانبخشی. در هدف کلی این انجمن که قانون تشکیل آن در سال ۱۳۴۶ تصویب و در سال ۱۳۴۷ تأسیس شد، آمده است که تجدید فعالیت و آموزش حرف و مشاغل علمی مناسب و تقویت روحی افرادی که به علت نقص عضو و یا از دست دادن قسمتی از توانایی خود قادر به انجام کار نمیباشند.
۲) انجمن حمایت از معلولان ایران. این انجمن در سال ۱۳۴۵ تأسیس شد و با هدف اساسی «نوتوان ساختن افراد معلول»، پژوهش دائم علمی و اجتماعی پیرامون علل پیدایش هر نوع ناهنجاری معلولان به منظور پیشگیری از آن و کمک به معلولان و نگهداری آنان در مراکز مخصوص نوتوانی و به کار بردن کوشش فراوان در به سامان رسانیدن نیروی انسانی معلولان از هر گروه، در حد امکان را، اساس برنامه کار خود قرار داد.
۳) سازمان ملی رفاه نابینایان ایران. به منظور ایجاد هماهنگی در برنامههایی جهت رفع مشکلات نابینایان، تدارک آموزش، تأمین اشتغال و رفاه آن، پیشگیری نابینایی استفاده از روشهای جدید در موارد مذکور و تبادل نظر و اطلاعات درباره نابینایان سازمان ملی رفاه نابینایان ایران در سال ۱۳۴۹ تأسیس شد.
۴) سازمان ملی رفاه ناشنوایان ایران. به منظور ایجاد هماهنگی و تشریک مساعی بین مؤسسات، اعم از دولتی، غیر دولتی و خیریه در برنامه پیشگیری، درمان، آموزش، تأمین اشتغال و رفاه گروه ناشنوایان، نیمه شنوایان و کسانی که دشواری گویایی دارند و جلوگیری از دوباره کاری و به منظور بالا بردن شخصیت این افراد و سازگاری آنان در اجتماع و استفاده از روشهای جدید در انواع خدمات مربوط به این گروه و تبادل نظر و کسب اطلاعات جدید در رشتههای مختلف مربوط به این افراد سازمان ملی رفاه ناشنوایان در شهریورماه سال ۱۳۵۰ تأسیس شد.
۵) انجمن هدایت و حمایت عقبماندگان ذهنی، جلوگیری از پیش آمدن ذهنی در کلیه مراحل و درمان آن تا حد امکان، برپا ساختن مراکز تعلیمات ویژه و بررسی استعدادهای افراد نارسای فکری به منظور آموختن حرفهها و فنون به آنان، تربیت معلمان و مربیان متخصص برای آموزش به افراد کند ذهن، حمایت از آنان در مقابل اجتماع و سرانجام طرح برنامهها، لوایح و قوانین مربوط به شناسایی مشکلات این اشخاص و هدایت و یاری آنان، قسمتی از هدفهای این انجمن را تشکیل میدهد.
سمینار رفاه اجتماعی: به منظور گسترش دانش و تجربه توانبخشی در ایران در فاصله سالهای ۱۳۵۲ تا ۱۳۵۵ در زمینه رفاه اجتماعی به طور عام و توانبخشی گروههای خاص و معلولان چند سمینار رفاه اجتماعی برگزار شد. نخستین سمینار در اسفندماه ۱۳۵۲ با شرکت بیش از پانصد نفر از صاحب نظران و مسئولان امور رفاهی برگزار شد.
این سمینار ده کمیته داشت که عبارت بودند از:
۱) کمیته رفاه کودکان ۲) کمیته رفاه جوانان ۳) کمیته رفاه سالمندان
۴) کمیته رفاه زنان ۵) کمیته رفاه کارگران ۶) کمیته رفاه روستائیان
۷) کمیته رفاه معلولان ۸) کمیته رفاه تأمین اجتماعی ۹) کمیتهگذران اوقات فراغت
۱۰) کمیته هماهنگی مؤسسات رفاهی.
این کمیتهها نشانگر ابعاد و دامنه فعالیتهای این سمینار است.
دومین سمینار ملی رفاه اجتماعی در خردادماه ۱۳۵۵ برگزار شد. در دومین سمینار ملی رفاه اجتماعی به جای گروههای گوناگون اجتماعی به جنبههای مادی و معنوی کیفیت زندگی و به مسائل اساسی رفاهی توجه شد.
تشکیل وزارت رفاه اجتماعی: یکی از نتایج نخستین سمینار رفاه اجتماعی، تشکیل وزارت رفاه اجتماعی در اردیبهشتماه ۱۳۵۳ بود. این وزارت به منظور تحقق هدفهایی از آن جمله، گسترش و تلفیق خدمات رفاهی و ایجاد هماهنگی بیشتر در بین مؤسسات و سازمانهای ذیربط، به اجرا گذاشتن اولین بار برنامههای تأمین اجتماعی و خدمات رفاهی، درمانی و توانبخشی در ارتباط با یکدیگر و همچنین توسعه هر یک از این برنامهها چه از نظر کمیت و چه از نظر کیفیت به وجود آمده ولی پس از شروع به کار وزارت رفاه و گذشت دورهای از عملکرد آن چند واقعیت تدریجاً روشن شد:
اول آن که خدمات رفاهی، درمانی و بهداشتی با یکدیگر بستگی بسیار نزدیک دارند و عرضه این خدمات به طور جداگانه ـ چه از نظر ارائه دهنده و چه از نظر مصرف کننده ـ مقرون به صرفه نیست. واقعیت دوم مربوط به روش تصمیمگیری و مدیریت میشد. زیرا طبق نظر مسئولان اجرایی و کارشناسان آن زمان، با گسترش روزافزون برنامههای رفاهی و ازدیاد سریع پوشش تأمین اجتماعی، روشن شد که نظام متمرکز موجود همراه با خصیصه دیوان سالاری آن، خود یکی از موانع مهم پیشرفت کار میباشد. به همین مناسبت در بهمنماه ۱۳۵۴ وزارت جدید بهداری و بهزیستی از ادغام دو وزارت بهداری و رفاه اجتماعی به وجود آمد.
برنامه وزارتخانه در زمینه توانبخشی را به اینگونه ترسیم کردند که افراد معلول جامعه باید از حقوق مساوی با سایرین برخوردار باشند. لذا لازم است که با تغییرات جزیی در مقررات و قوانین و در پارهای از خصوصیات فیزیکی ساختمانها، اجتماع قادر خواهد بود در عین احترام به حقوق کلیه افراد خود از نیروی کار آنان بهره بیشتری ببرد. در امر توانبخشی بیماران روانی و معتادان سیاست کلی ایجاد مراکز بهداشت روانی کوچک در شهرها که در آنها اینگونه بیماران بتوانند بدون جدا شدن از نزدیکان خود مداوا شوند، مدنظر قرار گرفته بود.
خطمشی تمرکز و عدم تمرکز: رسیدگی به امور معلولان از چند سال قبل از انقلاب اسلامی توسط وزارت بهداری و بهزیستی و از طریق مؤسسات متعدد صورت میگرفت و تا مدتی بعد از انقلاب اسلامی، معاونت بهزیستی وزارت بهداری و بهزیستی با نقش ستادی فعالیت داشت. یعنی خطمشی عدم تمرکز اجرای میشد. اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی بخش بهزیستی دچار تحول شد و خطمشی تمرکز در دستور کار قرار گرفت.
بدین معنی که بر اساس مصوبه هیئت وزیران مورخ ۲۵ تیرماه ۱۳۵۸ سازمانهای زیر در وزارت بهداری و بهزیستی(اما اسناد گویای این است که یازده مرکز بر اساس مصوبه شورای انقلاب ادغام و سازمان بهزیستی کشور را تشکیل دادند) ادغام شدند:
۱) سازمان ملی رفاه خانواده در ایران
۲) سازمان بهزیستی و آموزش کودکان و نوجوانان
۳) سازمان ملی رفاه ناشنوایان ایران
۴) سازمان ملی رفاه نابینایان
۵) سازمان زنان
۶) انجمن ملی حمایت کودکان
۷) انجمن حمایت معلولان
۸) انجمن توانبخشی
۹) جمعیت حمایت از اطفال بیسرپرست
۱۰) بیمارستانهای کمک شماره یک و دو
۱۱) سازمان خیریه کمک
بنابراین سازمان بهزیستی متولد شد.
وظایف و سیاستهای بهزیستی در ارائه خدمات توانبخشی
بر اساس تجارب به دست آمده این وظایف برای سازمان بهزیستی در نظر گرفته شد:
ـ تأمین و عرضه خدمات مربوط به معلولان جسمی، ذهنی، روانی و اجتماعی قابل توانبخشی و غیر قابل توانبخشی از طریق نگهداری و مراقبت از آنان در واحدهای مناسب.
ـ بررسی مناطق و ارزیابی واحدهای رفاهی و توانبخشی شبکههای کشور به منظور بسط و گسترش کمی و کیفی خدمات مربوطه با توجه به شرایط محیط و نیازهای عینی هر منطقه.
ـ تعیین و اعلام ضوابط و معیارهای صریح و روشن اجرایی و کنترل عرضه خدمات رفاهی و توانبخشی.
ـ ارائه آموزشهای لازم به منظور آماده ساختن نیروی انسانی واحدهای تابعه و ذیربط.
ـ ارزیابی ادواری از زندگی افرادی که از خدمات رفاهی و توانبخشی منظم بهزیستی بهرهمند شدهاند و استفاده از اطلاعات به دست آمده در بهبود کیفیت و کمیت خدمات.
ـ تشویق و ترغیب مردم و افراد علاقهمند جهت مشارکت عمومی برای شرکت در فعالیتها و خدمات و مراکز بهزیستی و ایجاد امکانات و شرایط لازم در این مورد با استفاده از نیروی خودیاری مردم.
ـ تأمین و عرضه خدمات رفاهی و توانبخشی لازم به جانبازان انقلاب و خانوادههای آنان.
اما سیاستهای کلی و خطمشی در عرصه درمان و آموزش پزشکی و در زمینه توانبخشی طی برنامههای توسعه اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی کشور به شرح زیر اعلام شد:
ـ آمادهسازی و اثرگذاری در جامعه از طریق دادن آگاهی و اطلاعات مربوط به معلولان، جهت مشارکت خانواده در خدمات توانبخشی و ایجاد تساوی فرصتها برای معلولان.
ـ ارتقای کیفی پژوهشها جهت حفظ و ارتقای سلامت جامعه با تأکید بر محرومیت زدایی و دستیابی به شیوههای مؤثر بازتوانی افراد معلول.
ـ به کارگیری تدابیر فعالیتهای مددکاری، مشاورهای و انجام اقدامات توانبخشی به منظور کمک به تأمین حداقل نیازهای اساسی گروههای نیازمند و کمک به سازگاری آنان با محیط زندگی خود.
ـ ایجاد انگیزههای لازم به منظور مشارکت عمومی مردم و نیز سرمایهگذاری بخش غیردولتی جهت تأسیس و گسترش مراکز توانبخشی.
ـ برخورداری از نظام اطلاعاتی قابل اعتماد در کشور متصل به نظامهای اطلاعاتی بینالمللی معلولان.
ـ جهتگیری سازمانی برای ارائه خدمت فعال به معلولان به نحوی که با بروز معلولیت در کنار معلول قرار گیرد.
عرضه خدمات بر مبنای نظام شبکه، به نحوی که خدمات ساده در بطن جامعه و خدمات پیچیده در مراکز تخصصی ارائه شود.
ـ ارائه خدمات به موقع و بلافاصله به گروههایی که دچار معلولیت میشوند از طریق واحدها و مراکز اجرایی توانبخشی در زمینههای پیراپزشکی، آموزشی، حرفهآموزی و اشتغال با بهرهگیری از حمایتهای مالی و اجتماعی.
ـ جلب همکاری سازمانها و مراجع دولتی و غیر دولتی در جهت حمایت و بهرهمندی معلولان از امکانات موجود به منظور ایجاد فرصتهای مساوی برای معلولان در مقایسه با سایر گروهها.
دامنه شمول خدمات توانبخشی
به طور کلی خدمات توانبخشی در سه بخش عمده شامل خدمات توان پزشکی، توانبخشی حرفهای و توانبخشی اجتماعی به گروههای مختلف معلولان یعنی:
۱) معلولان جسمی ـ حرکتی (ضایعات نخاعی، ضایعات مغزی، ضایعات و ناهنجاریهای اسکلتی، قطع عضوها و غیره).
۲) معلولان حسی (نابینایان، نیمه نابینایان، ناشنوایان و نیمه شنوا).
۳) معلولان عقبمانده ذهنی (آموزشپذیر، تربیتپذیر و پناهگاهی)
۴) سالمندان معلول را شامل میشود.
انواع خدمات توانبخشی
۱) ارزیابی و شناسایی اولیه
لازمه ارائه خدمات توانبخشی دستیابی به شناخت کلیه جنبههای حیاتی انسان به عنوان اولین گام بررسی و تشخیص اولیه مسایل و مشکلات معلولان مطرح میباشد که جهت رسیدن به این مهم ارزیابی و شناسایی اولیه از معلول سرفصل ادامه خدمات توانبخشی خواهد بود. این ارزیابی و شناسایی شامل مشاهده شخص معلول، اطلاع از سوابق بیماریها، تشخیص نوع معلولیت، کسب اطلاع از موقعیتهای اقتصادی ـ اجتماعی معلول و پیشبینی نیازهای رفاهی و خدمات مشاورهای، ارزیابی مشکل معلولان از دیدگاه مددکاری اجتماعی و ارائه راهحلها خواهد بود.
۲) خدمات پیراپزشکی
بسیاری از معلولیتها در اثر عدم درمان به موقع شدیدتر گشته، عوارض ثانویهای را به دنبال خواهد داشت؛ بنابراین، در این مرحله درمان و اعمال جراحی به موقع نسبت به توقف یا بهبود معلولیتها اقدام مؤثری خواهد بود که با یاری از خدمات توان پزشکی و تجویز وسایل کمک توانبخشی نسبت به جبران ناحیه آسیب دیده یا تغییر شکل داده شده و یا قطع شده اقدام مثبت و مفید انجام داد؛ و نیز میتوان استخوان و مفاصل تغییر شکل داده را اصلاح کرد؛ اندامی که ضمن از دست دادن کارآیی خود مزاحمتی برای فرد پدید میآورد را قطع کرد و اندام مصنوعی را جایگزین اندام از دست داده کرد؛ تجویز سمعک، عینک و یا چشم مصنوعی با استفاده از تکنیکها و روشهای تخصصی و با استفاده از ابزار و وسایل خاص و مورد نیاز نسبت به تقویت و آمادهسازی اندامها و در نهایت آماده کردن فرد معلول با محیط و جبران توانبخشی اندامی که نیروی خود را از دست داده اقدام مینماید، که شامل موارد زیر است:
الف) فیزیوتراپی ب) کار درمانی ج) گفتار درمانی
د) شنوایی شناسی هـ) بینایی سنجی و) ارتوپدی فنی
۳) خدمات توانبخشی اجتماعی
فلسفه و هدفهایی را که توانبخشی در طول زندگی از زمان معلولیت و همراه با خدمات پزشکی آغاز و تا پایان استقلال نسبی او و پذیرش وی، به عنوان عضو فعال جامعه، ادامه دارد و برنامهریزیهای انجام شده برای کمک و حمایت به معلول و احیاء ابعاد اقتصادی و اجتماعی وی توانبخشی در بعد اجتماعی میباشد که شامل مراحل زیر است:
الف) خدمات مددکاری اجتماعی، مشاورهای و روانشناسی.
ب) فعالیتهای آموزشی و مهارتهای روزانه.
ج) خدمات آموزشی ویژه: آموزش روش بریل برای نابینایان، لبخوانی برای ناشنوایان و آموزش معلولان ذهنی.
د) خدمات توانبخشی در نگهداری معلولان غیر قابل توانبخشی و سالمندان معلول.
۴) توانبخشی حرفهای
یکی از ارکان مهم توانبخشی و به عنوان مکمل خدمات توانبخشی اجتماعی است. این فعالیت از اقداماتی است که در نهایت معلول را به مسیر استقلال اقتصادی و اجتماعی و تأمین معیشت سوق میدهد. فعالیتهای توانبخشی حرفهای شامل:
۴ـ۱) ارزشیابی حرفهای. که خود به دو بخش تقسیم میشود:
الف) ارزشیابی مقدماتی که با توجه به اطلاعات کسب شده از طریق خدمات پزشکی، پیراپزشکی و توانبخشی اجتماعی فرد معلول را مورد ارزیابی قرار میدهد.
ب) کمیته ارزشیابی. این کمیته که متشکل از تیم توانبخشی شامل پزشک، ارزشیاب حرفهای، مددکار اجتماعی، روانشناس، کاریاب و کارشناس امور حرفهای و کارشناس کار درمانی که در صورت نیاز از دیگر تخصصها بهره میبرد ـ در مورد رشته مطلوب برای فرد معلول تصمیمگیری میکند.
۴ـ۲) آموزش حرفهای. در کلیه مراکز توانبخشی حرفهای رشتههای صنعتی، صنایع دستی، صنایع کامپیوتر و خدمات اداری و تجاری به طور روزانه به معلولان آموزش داده میشود.
۴ـ۳) اشتغال و کاریابی. با توجه به رشته آموزش داده شده و موقعیت بازار کار اشتغال معلولان انجام میگیرد.
۵) توانبخشی مبتنی بر جامعه
نظام برنامهای توانبخشی مبتنی بر جامعه توسط سازمان جهانی بهداشت با همکاری چندین سازمان وابسته به سازمان ملل که در تهیه برنامههای مربوط به افراد معلول دخالت دارند، تهیه شده است. هدف از این برنامه بازتوان نمودن افراد معلول از طریق مشارکت فعال و مستقیم آنان با به کارگیری امکانات موجود در محیط و تطبیق آن با بینشها و شیوههای علمی و عملی توانبخشی است. این طرح جهت اجرا توسط سازمان و یا ارگانهایی که در جامعه وظیفه برنامهریزی، اجرا و ارزیابی برنامه توانبخشی را به عهده دارند تهیه شده است. اساساً یک اقدام در جهت توسعه اجتماعی است که مشارکت همگان را برای دستیابی به هدفهای توانبخشی طلب میکند و توانبخشی را برای عرضه خدمت به معلولان در متن جامعه متحرک و متحول میگرداند. و به این ترتیب توانبخشی از حصار یک دستگاه و سازمان اختصاصی رهایی یافته، به یک الگوی سازمان یافته در سطح تشکیلات کشوری و با هدفهای ملی مبدل میشود. هر چند برآورد ساختن کلیه نیازمندیهای خدماتی در جامعه برای افراد معلول امکانپذیر نیست لیکن با اتخاذ روش توانبخشی مبتنی بر جامعه، امکان بهرهمندی معلولان در خدمات اساسی و عمومی تا ۷۰ درصد افزایش مییابد و نیازهای اختصاصی و پیچیده را میتوان در یک نظام متکی بر شبکههای آمیخته بهداشتی ـ توانبخشی از طریق مراجعه به سطوح بخشی، استان و کشور تأمین کرد. بر این اساس، هنگامی میتوان از اصطلاح توانبخشی مبتنی بر جامعه، درک روشنی داشت که منابع لازم برای توانبخشی در جامعه وجود داشته باشد. در این مورد اطلاعات جامعه در زمینه معلولیت و مهارتهای توانبخشی در اختیار مردم، افراد معلول و خانواده آنان قرار میگیرد. جامعه در برنامهریزی اتخاذ تصمیم و ارزیابی برنامهها مشارکت میکند و بر همین اساس، در پارهای موارد توانبخشی مبتنی بر جامعه را «توانبخشی دموکراتیک» معادل کردهاند. در این نظام، معلولان برای دریافت خدمات پیچیده و تخصصیتر به بخش، استان و مراکز تخصصی معرفی میشوند تا خدماتی که در سطوح ملی میسر نیست به آنان عرضه شود. کارکنان این مراکز در آموزش و نظارت فعالیتهای کارکنان محلی در کلیه سطوح همکاری مینمایند. برای آنکه در این نظام خدمات مورد نیاز ارائه شود، لازم است روش هماهنگ، جامع و فراگیر جغرافیایی به مورد اجرا گذاشته شود و در بین بسیاری از نهادها و سازمانها برنامهریزی مشترک فردی، منطقهای و محلی انجام پذیرد.
اهداف اساسی طرح توانبخشی مبتنی بر جامعه در سه محور عمدهتر ترسیم شده است:
۱) پیشگیری از ناتوانی
۲) توانبخشی افراد ناتوان
۳) تساوی فرصتها
روشهای اجرایی در توانبخشی مبتنی بر جامعه: روش اجرایی این طرح بر مبنای نظام شبکه استوار است و دارای سه سطح ارائه خدمات میباشد:
۱) سطح پایه
۲) سطح میانی
۳) سطح فوقانی
در واقع هسته اصلی فعالیت، فراهمسازی محیط زیست و شرایط اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی عادی برای معلولان است.
شاخصهای عملکرد و کارنامه
به طور کلی برنامه خدمات توانبخشی از جمله برنامههای اصلی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در زمینه بهزیستی میباشد که با اجرای این برنامه معلولان تحت پوشش سازمان تاکنون از خدمات مختلف توانبخشی در زمینههای مربوط به آموزش، اشتغال، توان پزشکی، تأمین وسایل کمک توانبخشی، حمایتهای مالی و خدمات مشاوره و مددکاری بهرهمند شدهاند. در حال حاضر سازمان بهزیستی کشور با ۹۵۹۷ پرسنل شاغل و از طریق ۶۶۱ واحد اجرایی به ارائه خدمات توانبخشی مبادرت میکند و اضافه بر ظرفیتهای سرویسدهی موجود اداری ۸۸ پروژه در دست اجرا میباشد که عملیات اجرایی این مرکز در قالب اعتبارات برنامه دوم توسعه و همچنین از محل اعتبارات تبصرههای قوانین بودجه و مشارکتهای مردمی آغاز شده است. تفکیک انواع پروژهها در سطوح ملی و استانی بدین قرار است:
۱) طرحهای ملی شامل: ۱۹ مرکز توانبخشی و نگهداری معلولان ذهنی و مراکز جامع توانبخشی.
۲) طرحهای استانی شامل ۴۲ پروژه.
۳) تعداد ۲۷ پروژه از محل اعتبارات تبصرهای قوانین بودجه و مشارکتهای مردمی.
طبق بررسیهای به عمل آمده توسط مرکز آمار ایران در سرشماری سال ۱۳۶۵ جمعاً ۴۵۳۰۹۰ نفر معلول در سطح کشور شناسایی شدهاند. از این تعداد ۲۸۵۳۳۹ نفر مرد و ۱۶۷۷۵۱ نفر زن بودند. از تعداد بالا ۹۴۹۴۲ نفر نابینا، ۷۵۰۴۲ نفر کر و لال و ۲۸۳۱۰۶ نفر بقیه را معلولان جسمی تشکیل میدهند. در حال حاضر با توجه به جمعیت ۶۰ میلیونی کشور تعداد معلولان حدود ۶۰۰۰۰۰ نفر برآورد میگردد.
در اجرای سیاست خصوصی سازان تاکنون ۴۶ مرکز توانبخشی به بخش خصوصی واگذار و مجوز ایجاد ۱۲۷ مرکز توسط این بخش صادر شده است. علاوه بر این، در حال حاضر ۶۱ سازمان خودیار در زمینه معلولیتها ایجاد شده است.
اجرای طرح توانبخشی مبتنی بر جامعه با همکاری دفتر سازمان جهانی بهداشت با هدف بازتوان نمودن افراد معلول از طریق مشارکت فعال و مستقیم آنان و به کارگیری امکانات موجود در محیط و تطبیق آن با بینشها و روشهای علمی و عملی توانبخشی است.
چشمانداز آینده در زمینه توانبخشی
به رغم تمام فعالیتهای انجام شده هنوز محدودیتهایی وجود دارد که امید است با برنامهریزی صحیح و منسجم این محدودیتها و موانع برطرف شود. اهم برنامههای پیشنهادی عبارتند از:
الف) عوامل درون سازمانی
ـ ایجاد استاندارد و شاخصهای خدمت اعم از تعاریف، مفاهیم، روشها، فضاها و… .
ـ کارآمدسازی نظام آماری و تمرکز اطلاعات به منظور برنامهریزی و سازماندهی جهت به کارگیری شیوههای بهینه و ارتقاء سطح خدمات رسانی و کاهش هزینهها.
ـ ایجاد نظام و شبکههای منطقی ارائه خدمات توانبخشی متناسب با ویژگیهای طبیعی، جغرافیایی، اقتصادی و اجتماعی جامعه.
ـ بهرهوری از مشارکتهای مردمی در ابعاد مختلف و هدایت و سازماندهی مناسب این مشارکتها و سازماندهی کافی برای استفاده از منابع غیر دولتی.
ـ به کارگیری شیوههای کارآتر عرضه خدمات و شیوههای خودکفایی خدمت گیرندگان.
ـ بالا بردن سطح آموزش کلاسیک و ضمن خدمت پرسنل شاغل در توانبخشی که در همگامی و همگرایی نیروی انسانی با اهداف و برنامههای کوتاه و بلند مدت عامل مهمی میباشد.
ـ به کارگیری کامل تواناییهای بالقوه و بالفعل نیروهای متخصص توانبخشی در اجرای شیوههای توانبخشی.
ـ انتقال توانبخشی پویا به شکلهای گوناگون همچون مراکز کلینیکی، توانبخشی مبتنی بر جامعه به نقاط محروم.
ـ جذب کارشناسان در بخش توانبخشی پزشکی و ایجاد عنوان پست سازمانی برای آنان.
ـ به دست آوردن دانش مربوط به روشهای مؤثر آگاه سازی در مورد مسائل پیشگیری.
ـ رفع مشکلات اجرایی (نبود دستورالعملها، نبود نظام ارزشیابی و فقدان الگوهای لازم).
ـ تأمین نیروی انسانی متخصص و مجرب در ردههای مختلف فنی و تخصصی.
ـ رفع کمبود امکانات رفاهی برای پرسنل موجود.
ـ رفع مشکلات ساختاری (تشکیلات و فقدان استانداردها).
ب) عوامل برونسازمانی
ـ ایجاد ساز و کار صحیح برای برآورد دقیق جمعیت هدف و جمعیت نیازمند به خدمات توانبخشی.
ـ افزایش میزان برنامههای آموزش عمومی جهت آگاه سازی جامعه از مسائل معلولان.
ـ افزایش خدمات و کمکها با توجه به نیاز خانواده و شاخصهای اقتصادی کشور و تأمین اعتبارات مورد نیاز.
ـ تهیه امکانات، تجهیزات و برنامهها به منظور اشتغال و خودکفا کردن افراد معلول و خانوادههای تحت پوشش.
ـ بالا بردن سطح سواد کلاسیک معلولان.
ـ تشویق مشارکت آحاد مردم جامعه و سازمانها به ادغام معلول در جامعه.
ـ انجام پژوهشهای بنیادی و کاربردی در زمینه توانبخشی.
ـ فراهم سازی وسایل، امکانات و تجهیزات فراگیر توانبخشی در سطح جامعه.
ـ متناسبسازی شرایط زیست محیطی برای معلولان از جهت موانع فیزیکی، شهری، روستایی و محیط مسکونی.
ـ ایجاد امکانات و مکانهای ورزشی و رفاهی متناسب با شرایط معلولان.
ـ ایجاد بانک اطلاعاتی توانبخشی در سراسر کشور.
ـ ارائه تسهیلات اشتغال بر اساس نوع معلولیت، به ویژه در معلولان فیزیکی شدید.
ـ تنظیم و تدوین لوایح و مصوبات قانونی جهت پذیرش هویت شغلی معلول.
ـ رفع محدودیتهای قانونی در حمایت از سازمانها، کارفرمایان و صاحبان مشاغل که فرصتهای شغلی را برای معلولان به وجود میآورند.
ـ ایجاد سیستم اطلاعاتی جامع در مورد میزان شیوع، بروز و علل انواع مختلف معلولیتها در کشور.
ـ ایجاد هماهنگی بین بخشی لازم بین ارگانهای ذیربط در امور پیشگیری.
ـ ایجاد یک ارگان هدایت کننده امور و هماهنگ کننده در زمینه معلولیتها در کشور.( سلامت در جمهوری اسلامی ایران، سید علیرضا مرندی و فریدون عزیزی و حمیدرضا جمشیدی و باقر لاریجانی، تهران، یونیسف و سازمان جهانی بهداشت، ۱۳۷۷)
تأملات و ملاحظات
از ۱۳۷۷ زمان چاپ و نشر کتاب سلامت تاکنون (۱۳۹۷) بیست سال گذشته است. زمان کمی نیست تقریباً طول عمر مفید یک نسل است. اما مقایسه وضع کنونی معلولین و سطح توانبخشی آنها نسبت به بیست سال قبل در بسیاری از زمینهها بهتر نشده است. به علاوه طرحهای پیشنهادی مثل راهاندازی بانک اطلاعات توانبخشی هنوز راهاندازی نشده است. با اینکه بودجه توانبخشی و نهادهای متکفل توانبخشی چندین برابر شدهاند بنابراین کمبود بودجه و فقدان امکانات علت عقبگرد و علت نابسامانیها نیست و باید به سراغ علل و عوامل دیگر گشت.
تا کنون در ایران بیش از پنجاه عنوان کتاب درباره توانبخشی منتشر شده است ولی همه این آثار به فناوری توانبخشی، تجهیزات توانبخشی و شیوههای آن پرداختهاند اما تا کنون تحقیقی جامع درباره موضوعات زیر منتشر نشده است:
۱٫ تاریخ تحولات توانبخشی در ایران
۲٫ بررسی تطبیقی توانبخشی در ادوار مختلف
۳٫ بررسی کارنامه توانبخشی در ایران به شیوه آماری
۴٫ شیوههای نوین توانبخشی
تا وقتی در این موضوعات تحقیقات کاربردی و راهبردی انجام نشود و وضعیت توانبخشی معلوم نگردد نمیتوان برنامه جامع برای توانبخشی تدوین کرد. و فقدان برنامه جامع به معنای اینست که برای آینده نمیتوان برنامهریزی و تصمیم سازی نمود.