ویژگی‌های تحقیقات و تألیفات محمد نوری

مدیر سایت
توسط مدیر سایت
15 دقیقه مطالعه

ویژگی‌های تحقیقات و تألیفات محمد نوری
مدیرعامل دفتر فرهنگ معلولین

مصاحبه کننده: سیدجواد حائری
دفتر فرهنگ معلولین، ۲۹ دی ۱۳۹۷

هر هفته در تماس افراد نویسنده و پژوهشگر درباره ویژگی‌های تحقیقات آقای محمد نوری سؤال می‌شود؛ از علت روی آوردن به این سبک از تحقیق و تألیف می‌پرسند. از این‌رو به سراغ خود آقای محمد نوری رفته و درباره سبک ایشان در حوزه معلولین پرسیدم. متن این مصاحبه را برای اطلاع عموم در اختیار همگان می‌گذاریم.

* سبک و شیوه تألیفات شما با کارهایی که مثلاً دانشگاه بهزیستی منتشر کرده و با دیگران متفاوت است، امکان هست توضیح دهید؟
ـ در مورد مشکلات در عرصه فرهنگ معلولیتی و تألیفات معلولیتی چند سال فکر و مطالعه می‌کردم تا بالاخره به این نتیجه رسیدم، عدم هماهنگی با فرهنگ مردم، ریشه مشکلات است.
مردم ایران فرهنگ و زبان خاص خودشان را دارند و هر کس در هر زمینه وقتی در ایران موفق می‌شود که زبان مردم را بداند و با فرهنگ مردم با آنها تعامل و گفت‌وگو داشته باشد. متأسفانه مدیران دولتی و مسئولین بهزیستی نسبت به دغدغه‌ها و خواستگاه مردم بیگانه‌اند، برای نمونه وقتی می‌خواهند یک فرد معلول که به موفقیت رسیده را مثال بزنند به سراغ نمونه‌های مثل هلن‌کلر غربی می‌روند، وقتی می‌خواهند درباره ضرورت کار برای معلولین سخن بگویند، جملاتی را از نخبگان غربی می‌آورند. با اینکه اکثر مردم ما اینها را نمی‌شناسند و از این‌رو تناسب و هماهنگی و هم‌ زبانی بین مردم و مسئولین قطع می‌شود. همین‌طور نویسندگان و مؤلفین وقتی می‌خواهند در مورد مثلاً مناسب‌سازی اماکن عمومی مطلب بنویسند، چند تصویر از ژورنال‌های غربی و چند جمله یا مطلب از غربی‌ها با اصطلاح خاص خودشان می‌آورند.
همین‌طور راجع به توان‌بخشی و موضوعات دیگر: با اینکه در فرهنگ ایرانی شخصیت نابینای مادرزاد به نام رودکی را داریم که موفقیت او جهانگیر است و با زبان شعر فارسی درباره خودش نکات زیبایی گفته است.
در بین پادشاهان تیمور گورکانی مشهور به تیمور لنگ را داریم که امپراطوری تیموریان را بنیان گذاشت و بر اکثر مناطق کره‌ زمین حکم می‌راند با اینکه نیمی از بدنش فلج بود.
مهم‌تر اینکه مردم ایران اکثراً مسلمان هستند و لازم است با آنان به زبان دین خودشان یعنی با آیات و روایات سخن بگوییم. مهم این است که در متون اسلامی آموزه‌ها و مطالبی هست که از همه متون حقوق بشری معاصر مترقی‌تر است. این داوری را از سَر تعصب نمی‌گویم بلکه تحقیق کرده‌ام. برای مثال علی علیه السلام وقتی توسط مردم انتخاب شد و مدیریت جامعه را به دست گرفت، در متنی که مشهور به عهدنامه مالک اشتر است سی حق برای معلولین بر شمرد و استانداران و مدیران را ملزم ساخت آنها را اجرا کنند. این سی حق را به نام منشور امام علی علیه السلام در یک کتاب منتشر کرده‌ایم، شما ببینید بند بند آن حتی از کنوانسیون حقوق معلولین برتری دارد.
قرآن کریم از توبیخ و مذمت یکی از مشاهیر قریش خبر می‌دهد چرا چون فقط صورتش را در جلسه‌ای از نابینایی برمی‌گرداند. نه حرفی، نه فحشی و نه عملی داشته، اما چون چهره‌ای را برگردانده، مورد شماتت خداوند قرار گرفته است. این قضیه در یازده آیه اول سوره عبس آمده است و مفسران هم اجماع دارند. یعنی تحقیر و کوچک شمردن یک معلول در حدّ بسیار کم هم در متون اسلامی، رد شده و حقوق آنان در حد اعلا پاسداری شده است. آن وقت این فرهنگ غنی را رها کرده‌ایم و به سراغ متون عاریتی و غربی رفته‌ایم. و عامه مردم چون آن زبان و فرهنگ را متوجه نمی‌شوند، به دغدغه‌های ما هم اهتمامی ندارند. اگر به مردم گفته شود امام حسین علیه السلام درباره معلولین گفت: وای بر شما ای مردم، معلولین در شهرها بی‌پناه رها شده‌اند و از فقر و نداری مشکلات جدی دارند و شما زندگی راحت دارید و شما مسئولین و خواص جامعه به فکر آنان نیستید.
فقط همین یک جمله از امام حسین علیه السلام اگر توسط مبلغین و رسانه‌ها و نخبگان گفته شود، تأثیر آن را خواهید دید؛ به ویژه اگر به مردم گفته شود بخشی از مخارجی که در یک سال برای مراسم حسینی دارید برای اشتغال، دارو و درمان و امور ضروری معلولان به نهادهایی که توسط خود معلولین اداره شود بدهید. حتماً استقبال خوبی خواهد شد.
در فرهنگ ایرانی ـ اسلامی، اشعار حافظ، حکایات سعدی و متون زیبایی داریم که در فرهنگ‌سازی و در تشویق و ترغیب برای رفع مشکلات معلولین بسیار مؤثرند.
من تاکنون ندیده‌ام یکی از رؤسای سازمان بهزیستی یا مدیران ادارات بهزیستی یا معاونان و مسئولین بهزیستی در مبحثی که مطرح می‌کند به مطالب و به کتب ایرانی و اسلامی ارجاع بدهد، شعر و حکایتی نقل کند، آیه و روایتی بگوید.
اما برای اولین بار آمدیم معلولیت‌ها و معلولین را در فرهنگ ایرانی و متون اسلامی جستجو کردیم، ضرب‌المثل‌ها، اشعار، قصه‌ها، دستورالعمل‌ها و غیره را پیدا کردیم و به تدریج اینها را به صورت کتاب منتشر کرده‌ایم. برای مثال امام علی علیه السلام چند سال محدود مدیریت جامعه را در دست داشت و در آخر خلافتش گفت مشکلات مردم نسبتاً رفع شده و به رفاه نسبی رسیده‌اند. پیگیر شدیم ببینیم امام برای اقشار آسیب‌پذیر و معلولین چه راه‌ کارهایی انجام داده است. نکاتی یافتیم که بسیار راهگشا است و می‌تواند در حل مشکلات امروز ما هم سودمند باشد. مثلاً امام به شدت با تبعیض مخالف است و مشکل اصلی را فقدان عدالت و تبعیض اجتماعی و اقتصادی می‌داند و در این باره دستورالعمل و قانون تصویب و ابلاغ کرده است. یا امام حسین علیه السلام در سخنرانی برای نخبگان، مشکل اصلی معلولین را عدم توجه و عدم اهتمام دولت به آنان می‌داند و در این باره نکات مهمی دارد. آموزه‌های امام علی و امام حسین علیه السلام را در دو جلد تألیف و چاپ کردیم.

* یعنی شما می‌گویید فرهنگ و دستاوردهای غرب را باید کنار گذاشت؟
ـ نه من این را نمی‌گویم مشکلات معلولین وقتی به سامان می‌رسد که از دستاوردهای سه فرهنگ بهره‌مند شویم اسلام، ایران و غرب. بدون توجه به دستاوردهای مدنی و پیشرفت‌های غرب به جایی نمی‌رسیم و خود اسلام دستور داده که فرزند زمانه باشید و به عقلا و دانشمندان زمان خود احترام بگذارید و از آنها استفاده کنید. اما در پنجاه سال اخیر بهزیستی یک اثر تحلیلی و علمی درباره فرهنگ اسلامی و ایرانی و تجزیه و تحلیل مسائل معلولیتی در متون این دو فرهنگ منتشر نکرده است. کتب دانشگاه بهزیستی بر اساس رفرنس‌های غربی مستقیماً و غیر مستقیم تألیف شده است. این موجب شده بهزیستی از مردم دور شود و بین مردم و مسئولین فاصله ایجاد شده آن هم فاصله فرهنگی؛ و مردم به سراغ مسئولین برای حل مشکلات نمی‌روند.

* اینکه شما می‌گویید مردم به سراغ معلولین بیایند آیا همان ترحم نیست که خود معلولین قبول نمی‌کنند؟
ـ اولاً در همه کشورها حتی آمریکا و فرانسه، مردم، کارخانه‌دارها، سرمایه‌داران بزرگ بخشی از درآمد خود را برای رفع مشکلات معلولین اختصاص می‌دهند. در اسلام و در فرهنگ ایرانی روی این مسئله بسیار تأکید شده است، ایثار، انفاق و ده‌ها کلیدواژه داریم که بیانگر همین است. نیز در فرهنگ ایرانی پهلوانان و جوانمردان و اهل فتوت در همه شهرها بوده و هستند و نمی‌گذاشتند، کسی غم و غصه داشته باشد. البته فتوت و مردانگی ضعیف شده است.
دوم اینکه یک شعار کلیشه‌ای مطرح است که ترحم بَد و مذموم است و هر نوع طرحی در حل مشکلات از طریق مردمی داده می‌شود، بعضی با چماق «ترحم» منکوب و رد می‌کنند.
بله ترحم به معنای دلسوزی بی‌مورد و به معنای نادیده گرفتن توانمندی‌های افراد دارای معلولیت و گاه نوعی سوءاستفاده بسیار مذموم است. آدم متمولی هست در بوق و تبلیغ کرده که به معلولین کمک می‌کنم و بسیار شعار می‌دهد، اما در عمل مختصری کمک می‌کند تا خودش به شهرت برسد و آن مقدار مختصر را هم در جهت درست و حساب شده مصرف نمی‌کند. این روش پسندیده نیست. اما پولداری، مشکلات ده معلول را بر عهده می‌گیرد و تقبل می‌کند مثلاً ده سال هزینه درمان یا تحصیل یا مدرسه فرزندان یا عروسی خود و فرزندان آنها را بپردازد و در ارتقای اجتماعی و مهارت‌افزایی و رشد آنان تلاش می‌کند. این شیوه بسیار پسندیده است و این روش ترحم نیست.
خلاصه اینکه ترحم به معنای اقدامی شعاری و پوپولیستی و عوام فریبانه برای سوءاستفاده در جهت منافع خود نه در جهت رشد توانمندی‌های معلولان است. اما اگر کسی اقدامات دلسوزانه در جهت رشد توانمندی‌های معلولان انجام دهد، بسیار خوب است و این رویه در همه کشورها جریان دارد.

* گاه گفته می‌شود معلولین فقط باید توسط دولت مدیریت شوند نه مردم؟
ـ بودجه و سرمایه‌های دولتی از طریق مالیات است که از مردم گرفته می‌شود، یا از طریق فروش نفت و معادن است که ذخایر و ثروت عمومی و در اصل مال مردم است؛ یا اعانات و مساعدت‌هایی است که مردم به عنوان وقف و غیره در اختیار دولت قرار داده‌اند.
به هر حال دولت هویت مستقل از مردم ندارد و نقش دولت، اداره و مدیریت اموال مردم است. در این باره سخن زیاد است و باید در گفت‌وگوی مستقلی به آن بپردازیم. ولی خلاصه آن این است که اگر دولت رسیدگی می‌کند وجوهی را مستقیم از مردم می‌گیرد و وجوهی را غیر مستقیم و بهتر آن است که مثل کشورهایی که مردم خودشان متصدی امورشان هستند، خود مردم و معلولی با دریافت همان امکانات، به اداره امورشان اقدام کنند.

* خلاصه بحث شما چیست؟
ـ خلاصه اینکه تا مردم پای امور معلولین نیایند این امور و این معضلات سامان نمی‌پذیرد اما وقتی مردم می‌آیند که احساس وظیفه کنند، خدا و قیامتی در کار باشد و از بالا موظف شده باشند که در این حوزه باید کار کنند، یا اخلاق و وجدان آنان تحریک و ترغیب شود و قلب آنان به درد آید و به آنان گفته شود اخلاقاً باید در این امور تلاش کنی. یا قانون و الزام حقوقی باشد. در همه این موارد باید با مردم با زبان خودشان سخن گفت.
تألیفات و تحقیقات اینجانب و نیز دفتر فرهنگ معلولین در همین راستا است. مثالی بزنم چند دهه گذشته ناشنوایان در زمینه زبان اشاره مشکل داشتند چون کسانی مانع آموزش و توسعه زبان اشاره بودند و گاه استدلال می‌کردند این زبان غربی است و از غرب آمده است.
اما در چند سال اخیر گفته شد قرآن کریم گزارش داده که حضرت مریم و حضرت زکریا نبی به زبان اشاره با مردم سخن گفتند. و رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و بعضی ائمه با ناشنوایان با اشاره سخن می‌گفتند و نمونه‌ها و اسناد تاریخی رو شد. کم‌کم کسانی که ممانعت می‌کردند سخت‌گیری‌های گذشته را کنار گذاشتند و مخصوصاً از سال ۹۵ و ۹۶ اقدامات خوبی شده است. با توجه به اینکه زبان اشاره مهم‌ترین ابزار برای رشد فرهنگی و اجتماعی ناشنوایان است، متوجه خواهید شد این‌گونه تحقیقات چه تأثیر عمیقی دارد.
نمونه دیگر مناسب‌سازی است که چند دهه است مشغول هستیم. اگر در شهر تبلیغ شود نیز رسانه‌ها هم آموزش بدهند که هر شهروند موظف است در محدود زندگی خودش، مناسب‌سازی را اجرا کند مثلاً خانه دارد که در پیاده‌روی آن خانه که معلولین تردد دارند، چند شاخه درخت ایجا مزاحمت می‌کند، می‌تواند هر سال با اصلاح شاخه‌ها و کوتاه کردن آنها این مشکل را رفع کند یا مغازه‌داری است که جلو مغازه‌اش موانعی برای تردد معلولان هست به راحتی می‌تواند اصلاح کند.
اما مهم این است که به مردم چه بگوییم تا آنان تحریک شوند و اینگونه امور را انجام دهند، مثلاً اگر به مردم بگوییم، فلان انسان مشهور که در فرانسه زندگی می‌کند جمله‌ای دارد و از مردم می‌خواهد مسیر تردد معلولین را مناسب‌سازی کنند، اکثر مردم توجه و عکس‌المعلی نشان نمی‌دهند، اما اگر به مردم بگوییم پیامبر اسلام گفته موانع را از سر راه معلولان بردارید، قطعاً بخشی از جامعه تحت تأثیر قرار می‌گیرند به ویژه اگر با حکایت و شعر و نیز آموزش همراه باشد.

* خیلی ممنون از وقتی که برای مصاحبه گذاشتید.

این مقاله را به اشتراک بگذارید
نظر بدهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *