ضعف بهزیستی در حوزه توانبخشی

مدیر سایت
توسط مدیر سایت
15 دقیقه مطالعه

ضعف بهزیستی در حوزه توانبخشی

دفتر فرهنگ معلولین

دیدار نیوز در دیدار با حمیده عادلیان استاد دانشگاه و کارشناس مددکاری اجتماعی به نقد و بررسی ضعف های سازمان بهزیستی پرداخته است. او عمدتاً از نگاه توان‌بخشی و مددکاری اجتماعی به نقد بهزیستی پرداخته است. این مطلب در 31 خرداد در سایت دیدار نیوز منتشر شد.
متن بررسی حمیده عادلیان به شرح زیر است:

نگاه پنجم: چرا بهزیستی در حوزه توانبخشی ضعیف است

یکی از مهم‌ترین دلایل ناتوانی بهزیستی در انجام مسئولیت‌های خود، رویکرد نظام سیاستی دولت‌ها در بخش اهمیت و اختصاص بودجه و اعتبار به این سازمان است. دولت‌ها علی‌رغم اینکه بهزیستی وظایف بسیار سنگینی در حوزه حمایت از گروه‌های آسیب پذیر دارد و تقریبا ۲۲ فعالیت را عهده‌دار است (در سال ۵۹ که سازمان بهزیستی تاسیس شد کار خود را با ۵ الی ۶ فعالیت آغاز کرد) متاسفانه این سازمان را کوچک دیده‌اند و این خود نشان دهنده این است که کیفیت زندگی و بهز‌یستی، در کشور جزء اولویت‌ها نیست. به‌عبارتی سیستم ما تاکید بر رفاه و بهزیستی ندارد بلکه اولویت‌های دیگری در سیاست‌های جاری ما حاکم است.

دیدارنیوز- مرضیه حسینی: نام سازمان بهزیستی ایران با محمدعلی فیاض‌بخش گره خورده است، یکی از شهدای هفتم تیر در انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی که در سال ۱۳۵۹ و در مقام «وزیر مشاور» کابینه شهید رجایی، این سازمان خدماتی را بنیان نهاد. از همان روزهای نخست ماموریت این سازمان، ارائه خدمات به معلولان و بیماران روانی مزمن، نگهداری شبانه‌روزی کودکان بی‌سرپرست و کارهایی از این دست بود. طبق آمار بیش از یک میلیون خانوار تحت پوشش این سازمان قرار دارند و اکنون بعد از گذشت چند دهه به دلیل گسترش فعالیت از یک سو و بودجه ناکافی از سوی دیگر سازمان بهزیستی در فهرست سازمان‌هایی است که موجب نارضایتی در بین خانواده‌های تحت پوشش شده است.
منتقدین عملکرد بهزیستی در حوزه معلولان، ضعف سازمان در ارائه خدمات توانبخشی را مهم‌ترین دلیل ناکارآمدی بهزیستی و عامل نارضایتی جامعه هدف می‌دانند. دیدارنیوز در پرونده ویژه‌ای به بررسی معضلات و مشکلات در این حوزه پرداخته است. حمیده عادلیان استاد دانشگاه و کارشناس مددکاری اجتماعی در گفتگو با دیدارنیوز، سیاست‌های بهزیستی در قبال جامعه معلولان را مورد بررسی قرار می‌دهد.

همه تقصیر را به گردن بهزیستی نیندازیم
حمیده عادلیان در ابتدا به نارضایتی عمیق در میان جامعه توانخواهان نسبت به بهزیستی اشاره کرد و گفت: واقعیت این است که توانخواهان از حداقل‌های اولیه زندگی مانند امکان تردد، استفاده از وسائل حمل و نقل عمومی، خرید از فروشگاه، حضور در اداره‌ها و اماکن دولتی، استفاده از فضا‌های آموزشی، و… به دلیل عدم مناسب سازی برخوردار نیستند؛ در حالی که در جوامع مدرن استفاده از حداقل امکانات زندگی و برخورداری از فرصت‌های برابر، حق هر انسانی است؛ بنابراین بهزیستی نتوانسته سیاست‌های رفاهی و اجتماعی که موظف به انجام آن است را اعمال کند. پرسش اینجاست که چرا بهزیستی تا این حد ناتوان است؟ آیا می‌توان تمام تقصیر این ناکارامدی و وضعیت نامناسب توانخواهان را بر گردن بهزیستی انداخت؟
یکی از مهم‌ترین دلایل ناتوانی بهزیستی در انجام مسئولیت‌های خود، رویکرد نظام سیاستی دولت‌ها در بخش اهمیت و اختصاص بودجه و اعتبار به این سازمان است. دولت‌ها علی‌رغم اینکه بهزیستی وظایف بسیار سنگینی در حوزه حمایت از گروه‌های آسیب پذیر دارد و تقریبا ۲۲ فعالیت را عهده‌دار است (در سال ۵۹ که سازمان بهزیستی تاسیس شد کار خود را با ۵ الی ۶ فعالیت آغاز کرد) متاسفانه این سازمان را کوچک دیده‌اند و این خود نشان دهنده این است که کیفیت زندگی و بهزیستی، در کشور جزء اولویت‌ها نیست. به‌عبارتی سیستم ما تاکید بر رفاه و بهزیستی ندارد بلکه اولویت‌های دیگری در سیاست‌های جاری ما حاکم است.
حمیده عادلیان در ادمه گفت دلیل اینکه سازمان بهزیستی کوچک دیده می‌شود و اعتبار کمی به آن اختصاص می‌یابد رویکرد ساختار سیاستی به مساله کیفیت زندگی مردم است. در شرایطی که زندگی خوب و به‌زیستی در ردیف اولویت‌های برنامه ریزی و سیاست گذاری نیست، وضعیت فعلی سازمان بهزیستی قابل توضیح است. اگر اولویت بالا بردن کیفیت زندگی در جامعه باشد، لازم است حمایت‌های مختلف از سوی نهاد‌ها و ارگان‌های متعدد به ویژه بخش‌های پردرآمد مانند نفت و مخابرات به سمت بهزیستی هدایت شود.
اگر این اتفاق بیفتد بهزیستی می‌تواند سطوح حمایت‌ها و خدمات اجتماعی خود را در جامعه گسترش دهد. به عنوان مثال ممکن است فردی نیازمالی نداشته باشد، اما برای گرفتن مشاوره در خصوص تربیت فرزندش به کمک نیازمند باشد، بهزیستی باید بتواند خدماتی که او می‌خواهد را در اختیارش قرار دهد؛ بنابراین در جامعه‌ای که کیفیت زندگی مهم است، خدمات بهزیستی تنها مختص نیازمندان و آسیب دیدگان نیست.

اشتباه بهزیستی در کجاست؟
حمیده عادلیان در ادامه صحبت خود در خصوص سنگین بودن بار مسئولیت‌های بهزیستی گفت: نکته دیگری که در خصوص تعدد فعالیت‌های بهزیستی وجود دارد این است که ۲۲ فعالیت تحت پوشش بهزیستی به مرور زمان و به تدریج به این سازمان واگذار شده است. سازمان با این اعتبارات کم نباید پذیرای تمام آسیب‌های کشور و گروه‌های آسیب شود. سایر نهاد‌ها و سازمان‌ها، چون برای خود مسئولیت اجتماعی قائل نیستند، معتقدند حمایت از گروه‌های آسیب به آن‌ها ربطی ندارد و این مساله فقط مسئولیت بهزیستی است. بهزیستی هم که خود اساسا محروم و از اعتبارات و بودجه کافی برخوردار نیست، چطور می‌تواند به گروه‌های نیازمند خدمات مناسب ارائه دهد؟

خدمات توانبخشی، فقط روی سایت و کاغذ
حمیده عادلیان در خصوص ضعف سازمان در حوزه توانبخشی توانخواهان گفت: بحث توانبخشی در سازمان بهزیستی در جایی که مربوط به نوشته‌ها و دستورالعمل‌ها و آمار ارائه شده در سایت بهزیستی است، بسیار خوب است، اما این نوشته‌های روی سایت و کاغذ عملیاتی نمی‌شوند. این مشکل البته تنها مختص توانخواهان نیست، در بخش‌های اجتماعی سازمان هم این ضعف وجود دارد.
واقعیت این است که بهزیستی به یک تحول اساسی نیاز دارد این پوست اندازی البته در سطوح ستادی تا حدی انجام گرفته و نیرو‌های حاضر در بخش برنامه‌ریزی و طراحی پروژه‌ها تغییر کرده‌اند. به همین دلیل وقتی شما دستورالعمل و شیوه نامه‌ها را مشاهده می‌کنید، می‌بینید که خیلی آکادمیک و خوب تنظیم شده است. سازمان بهزیستی، اما در بخش اجرایی خود هنوز پوست اندازی نکرده و نیازمند نیروی‌های کاربلد با دانش بالا و مجهز به یافته‌های علمی جدید در حوزه مدکاری اجتماعی و توانبخشی است تا جایگزین نیرو‌های فعلی که با رویکرد‌های سنتی کار می‌کنند، شوند.
در کنار ضرورت استخدام نیرو‌های آموزش دیده و حرفه‌ای، سازمان می‌بایست سیستم نظارتی و ارزشیابی خود بر کار نیروی‌های شاغل در بخش‌های توانبخشی، توانمندسازی و مددکاری اجتماعی را نیز فعال کند. فقدان نیروی حرفه‌ای که بتواند توانخواه را در مسیر فرآیند توانمندسازی چنان حمایت کند که خود او اعلام کند که نیازی به مستمری اندک بهزیستی ندارد و قادر است زندگی‌اش را خود مدیریت و اداره کند، مشکل جدی سازمان در حوزه توانبخشی و مددکاری اجتماعی است. توانخواه باید بتواند مانند سایر افراد، زندگی روزمره و عادی خود را داشته و خود بتواند نیاز‌ها و خواسته‌های آموزشی، شغلی و… را آن‌چنان‌که دوست دارد، انتخاب کند. او باید بتواند در فرآیند‌های تصمیم گیری در زندگیش درگیر شده و بر آن‌ها کنترل داشته باشد.

سازمان به دنبال کیفیت نیست
حمیده عادلیان در ادامه نقد سیاست‌های حمایتی بهزیستی گفت: مشکل دیگر این است که سازمان در اجرای برنامه‌ها به دنبال کمیت است و کیفیت خدمات را چندان مدنظر قرار نمی‌دهد.
در حالی که صرف داشتن آمار بالا مثلا زیاد شدن تعداد مراکز و یا نیرو‌ها اعتبار به دنبال ندارد. مساله این است که سازمان بهزیستی اساسا نگاه بلند مدت به فعالیت‌های خود نداشته است. البته این ضعف هم ریشه در همان کمبود اعتبارات دارد. سازمانی که دغدغه دائمش تامین منابع مالی برای پرداخت مستمری و یا سایر کمک‌های غیر مستمر اندکِ افراد تحت پوشش است و گاهی از عهده همان هم برنمی‌آید، چطور می‌تواند برنامه و طرح‌های بلند مدت داشته باشد. گاهی پیش می‌آید که سازمان برای تامین اعتبارات برخی بخش‌ها با مشکلات بسیاری مواجه است؛ بنابراین در کنار اینکه نیرو‌های سازمان توان اجرایی کافی برای پیاده کردن اصول توانمندسازی را ندارند، بیشتر انرژی و وقت در سازمان نیز صرف ظواهری چون جمع آوری و ارائه آمار‌های تکراری و بدون نتیجه و کار‌های صرفا اداری می‌شود. در مجموع می‌توان گفت فرآیند توانمندسازی در سازمان بهزیستی ضعیف است.
چندین سال است که سازمان بسیاری از پرونده‌ها را، هم در سطح اجتماعی و هم توانبخشی به بخش خصوصی واگذار کرده است. با توجه به تاکید بخش اجتماعی بر توانمندسازی و انجام آن در طی ۱۸ ماه، روند فرآیند توانمندسازی در حوزه اجتماعی نسبت به توانبخشی از وضعیت مطلوب‌تری برخوردار است.
وضعیت توانبخشی چندان رضایت بخش نیست، حجم پرونده‌ها به حدی زیاد است که تنها به تشکیل پرونده و تعیین مقرری اکتفا می‌شود و مددکار اجتماعی فرصت لازم برای اینکه به توانمندسازی فرد هم بیندیشد، ندارد. در نتیجه خدمات تنها به همان مقرری اندک محدود می‌شود. در برخی از موسسات دیده می‌شود که ۱۰۰۰ پرونده به یک موسسه واگذار شده است و این در حالی است که فقط ۲ یا ۳ مددکار اجتماعی در آنجا مشغول فعالیت هستند. مسلم است که این دو مددکار اجتماعی امکان انجام طرح‌های توانبخشی و ارائه خدمات مناسب برای حتی نصف این پرونده‌ها را هم نخواهند داشت.

مصائب واگذری به بخش خصوصی
حمیده عادلیان در ادامه گفت: مشکل دیگری که به ضعف خدمات توانبخشی افزوده، این است که سازمان برخی از مسئولیت‌های خود در حوزه توانخواهان را به بخش خصوصی واگذار کرده که مراکز خصوصی هم از پس حمایت از توانخواه بر نمی‌آیند به عنوان مثال اگر هزینه خدمات مورد نظر را بر اساس تورم موجود در جامعه محاسبه نماییم، سازمان باید یارانه هر پرونده را در حد حداقل ۴۰ هزار تومان پرداخت نماید، این در حالی است که در عمل برای هر پرونده ۱۶ تا ۲۵ تومان بیشتر پرداخت نمی‌شود، سوال اینجاست که مابقی پول را موسسه چطور تامین می‌کند؟ بخش اندکی را از منابع خود می‌دهد، اما مابقی را مجبور است یا از حقوق پرسنل کم کند یا از کمیت و کیفیت خدمات.

توانبخشی مبتنی بر جامعه، مفهومی غریب در ایران
حمیده عادلیان از زاویه دیگری نیز مشکلات روزمره توانخواهان و مساله توانبخشی آن‌ها را مدنظر قرار داد و در این رابطه به مفهوم توانبخشی مبتنی بر جامعه اشاره کرد و گفت: توانبخشی مبتنی بر جامعه، یکی از مهم‌ترین موضوع‌ها در این راستا است به این معنا که توانخواه باید به قدری توانمند شده باشد که بتواند سایر افراد جامعه را درگیر مشکلات افرادی، چون خود کرده و آن‌ها را به مشارکت برای حل این دشواری‌ها فراخواند. در کشور ما، عامل فرهنگ مانعی جدی برای توانبخشی اجتماعی است. یعنی اینکه ظرفیت جامعه برای پذیرش توانخواه پایین است، به‌عنوان مثال کارفرما‌ها تمایلی به استخدام توانخواهان ندارند حتی اگر فرد مورد نظر توانایی انجام آن کار را داشته باشد. اما اگر از حیث فرهنگی، افراد به درجه‌ای رسیده باشند که برای خود نوعی مسئولیت اجتماعی قائل شوند، در برابر استخدام توانخواه مقاومت نمی‌کنند.
صورت دیگری از توانبخشی مبتنی بر جامعه این است که با دیدن یک توانخواه با دیده ترحم به او نگاه نکنیم و برعکس فکر کنیم چه کاری از دست‌مان برمی آید که برای رفاه بیشتر آنان و دسترسی به فرصت‌ها‌ی بیشتر آنان در جامعه باید انجام دهیم.
عادلیان در آخر افزود: سازمان بهزیستی باید کمک کند تا صدای جامعه توانخواهان رسا‌تر شده و به گوش دیگر سازمان‌های دولتی، افراد و گروه‌های اجتماعی مختلف در جامعه رسانده شود تا بستری فراهم گردد که آن‌ها درگیر مساله توانبخشی و توانخواهان در جامعه شوند. باید کمک کرد که توانخواهان، تشکل‌ها و انجمن‌های خود را تشکیل دهند، البته انجمن‌هایی پویا و فعال و گرنه انجمن حمایت از توانخواهان، سال‌هاست که توسط خود معلولین شکل گرفته است، ولی تا الان چه کاری کرده است؟ این عدم کارآیی باید بررسی شود. در کل، مطالبه‌گری حق توانخواه است و او باید بیاموزد چگونه از حق و حقوقش صحبت کند، این مهارت جز با توانبخشی و توانمندسازی به‌دست نمی‌آید.

منبع: سایت دیدار نیوز، 31 خرداد 1399

نگاه پنجم: چرا بهزیستی در حوزه توانبخشی ضعیف است
یکی از مهم‌ترین دلایل ناتوانی بهزیستی در انجام مسئولیت‌های خود، رویکرد نظام سیاستی دولت‌ها در بخش اهمیت و اختصاص بودجه و اعتبار به این سازمان است. دولت‌ها علی رغم اینکه بهزیستی وظایف بسیار سنگینی در حوزه حمایت از گروه‌های آسیب پذیر دارد و تقریبا ۲۲ فعالیت را عهده دار است متاسفانه این سازمان را کوچک دیده‌اند و این خود نشان دهنده این است که کیفیت زندگی و بهزیستی، در کشور جزء اولویت‌ها نیست. به عبارتی سیستم ما تاکید بر رفاه و بهزیستی ندارد بلکه اولویت‌های دیگری در سیاست‌های جاری ما حاکم است.

این مقاله را به اشتراک بگذارید
نظر بدهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *