ضرورت معلولیت پژوهی
محمد نوری
حل بسیاری از مشکلات جامعه معلولان منوط و وابسته به پژوهش است. بررسی عالمانه و کارشناسانه هر مشکل موجب میشود ابعاد و پیچیدگیهای آن مشکل کشف شود و از طرف دیگر راهحل و راه کاربردی رفع آن مشکل به دست آید. مشکلات فراوانی که در جامعه هدف وجود درد و هر روز بر حجم آن افزوده میشود و اینکه متصدیان امور معلولان ارادهای بر حل این مشکلات ندارد، همه اینها به خاطر فقدان یا کمبود تحقیقات است.
درباره مشکلات جامعه هدف، مثل کتاب صوتی مثل کتاب بریل، عدم دسترسی به اطلاعات، تبعیض و دهها مسئله دیگر چند تحقیق عرضه شده؟ چند پژوهشگر در بررسی این مشکلات و راهکار برای حل آنها پرداختهاند؟ چند مقاله و کتاب درباره اینها ارائه شده است؟ پژوهشگاهها و مراکز تحقیقاتی کشور چه موضوعاتی را کار کردهاند؟
پاسخ این پرسشها متأسفانه منفی است و اگر تحقیقی هم درباره موضوعی شده باشد، جامع و قانع کننده نیست. البته در ایران و دیگر کشورهای جهان سوم اینگونه است ولی در کشورهای پیشرفته که اهتمام ویژه به حل مشکلات معلولان دارند، درباره هر مشکل، تحقیقات مفصل و به روشهای علمی انجام میپذیرد.
اما علت چیست؟ چرا در برخی موضوعات دهها پژوهش تکراری هست، پایاننامههای موازی و مکرر درباره برخی موضوعات مشهود است اما درباره مسائل ضروری جامعه هدف هیچ کاری نشده یا کم کار شده است.
در گذشته درباره برخی موضوعات کتابهای فراوان تألیف شده ولی درباره معلولیت و معلولان کاری نشده یا پژوهشها و تألیفات اندکی عرضه شده است.
اما علت و دلیل این مشکل چیست؟
یک دلیل اهتمام پژوهشگران و مؤلفین به اقشار و طبقات بالای جامعه و غفلت از اقشار فرودست بوده است. مورخین به پادشاهان، وزرا، قاضیان و اینگونه افراد توجه میداشتند ولی به گدایان یا به افراد دارای معلولیت توجهی نمیکردند. این روش به یک رویه و یک روحیه روانشناسی تبدیل شده است.
البته پس از رنسانس و سیطره حقوق بشر، توجه به همه انسانها از هر طبقه و قشری در دستور کار گرفت و به همین دلیل کتابهایی مثل بینوایان تألیف ویکتور هوگو تألیف و عرضه شد. در ایران هم در دوره جدید به معلولان توجه شد و آثاری درباره این قشر عرضه شد.
دلیل دیگر خود معلولان هستند چون خواهان و مطالبهگر نبودهاند. اگر پیگیری میکردند و از مؤلفین و پژوهشگران میخواستند تا درباره آنان هم پژوهش کنند و کتابی بنویسند، بالاخره موفق میشدند.
دلیل سوم مربوط به معلولانی است که خودشان پژوهشگر و نویسنده هستند ولی اثر درباره موضوعات جامعه هدف ننوشتهاند. اگر اینان آثاری تولید کنند و رونق ایجاد کنند، میتوانند فضایی پدید آورند و دیگر پژوهشگران را هم به دنبال خود بکشند.
دلیل چهارم نقش نهادها و مراکز متصدی امور معلولان است. در ایران سازمان بهزیستی میتوانست پژوهشگری در حوزه معلولان را گسترش دهند و با آموزش و دادن امکانات پژوهشگری را ترویج نمایند. اما سازمان بهزیستی از این وظیفه غفلت کرده است. اینکه بهزیستی چرا به دنبال اینگونه مسائل نمیرود تابع ادله و عوامل دیگری است و تا اندازه زیاد به ماهیت و ساختار سازمان بهزیستی برمیگردد.
*.م.ن