بهزیستی روانشناختی

مدیر سایت
توسط مدیر سایت
15 دقیقه مطالعه

بهزیستی روانشناختی، الهام مقامی، انتشارات توانمندان، 1401، 238 ص.

ISBN: 978-622-6216-98-2 ‭

موضوع ها:
کیفیت زندگی – جنبه‌های روان‌شناسی
روابط بین اشخاص
خوشبختی

مشاهده صفحات اولیه کتاب

متن پشت جلد کتاب:
بهزیستی روانشناختی را می‌توان همان احساس انسجام و پیوستگی در زندگی، تعادل عاطفی و رضایت کلی از زندگی، واکنش‌های عاطفی و شناختی به ادراک ویژگی‌ها و توانمندی‌های شخصی، تعامل کارآمد و تأثیرگذار با جهان، داشتن رابطه مطلوب با جمع و اجتماع و پیشرفت کردن در طول زمان بیان کرد. این حالت می‌تواند مؤلفه‌هایی مانند رضایت از زندگی، انرژی و اخلاق خوب را نیز در بر بگیرد. سلامت روان شیوه سازگاری با دنیاست. این مدل انسان‌ها مدبر، شاد و راضی هستند و حالت یکنواختی خلقی، هوش هشیارانه، رفتار ملاحظه‌گرانه اجتماعی و گرایش شاد را حفظ می‌کنند.

انتشارات توانمندان
ناشر تخصصی معلولیت و معلولان
تلفن: ۰۲۵۳۲۹۱۳۴۵۲ (ساعت ۸ الی ۱۷) ؛ واتساپ و تلگرام: ۰۹۳۹۸۳۷۳۴۳۵
آدرس: قم، بلوار محمد امین، خیابان گلستان، کوچه۱۱، پلاک۴، دفتر فرهنگ معلولین
ایمیل: nori1363@gmail.com

مقدمه
در سالهای اخیر، گروهی از پژوهشگران حوزه سلامت روانی ملهم از روان شناسی مثبت نگر، رویکرد نظری و پژوهشی متفاوتی برای تبیین و مطالعه این مفهوم برگزیده اند. آنان سلامت روانی را معادل کارکرد مثبت روانشناختی، تلقی و آن را در قالب اصطلا ” بهزیستی روانشناختی ” مفهوم سازی کرده‌اند . این گروه نداشتن بیماری را برای احساس سلامت کافی نمی‌دانند، بلکه معتقدند که داشتن احساس رضایت از زندگی، پیشرفت بسنده، تعامل کارآمد و مؤثر با جهان، انرژی و خلق مثبت پیوند و رابطه مطلوب با جمع و اجتماع و پیشرفت مثبت، از مشخصه‌های فرد سالم است. امروزه دیدگاه جدیدی درعلوم وابسته به سلامت بطور اعم و در روانشناسی بطور اخص در حال شکل گیری و گسترش است. در این دیدگاه و رویکرد علمی تمرکز بر روی سلامتی و بهزیستی از جبنه مثبت و نیز توضیح و تبیین ماهیت روانشناختی بهزیستی است. بهزیستی روانشناختی مستلزم درک چالشهای وجودی زندگی است. رویکرد بهزیستی روانشناختی رشد و تحول مشاهده شده در برابر چالش‌های وجودی زندگی را بررسی می‌کند و به شدت بر توسعه انسانی تاکید دارد به عنوان مثال دنبال نمودن اهداف معنادار، تحول و پیشرفت به عنوان یک فرد و برقراری روابط کیفی با دیگران.
احساس بهزیستی هم دارای مولفه‌های عاطفی و هم مولفه‌های شناختی است. افراد با احساس بهزیستی بالا به طور عمده‌ای هیجانات مثبت را تجربه می‌کنند و از حوادث و وقایع پیرامون خود ارزیابی مثبتی دارند، در حالی که افراد با احساس بهزیستی پایین حوادث و موقعیت زندگی شان را نامطلوب ارزیابی می‌کنند و بیشتر هیجانات منفی نظیر اضطراب، افسردگی و خشم را تجربه می‌کنند.
باید توجه داشت که تجربه هیجانات خوشایند و مثبت همزمان با تجربه هیجانات ناخوشایند و منفی صرف کند به همان نسبت زمان کمتری را برای هیجانات منفی باقی می‌گذارد. از سوی دیگر باید توجه داشت که هیجانات مثبت و منفی حالات دو قطبی نیستند که فقدان یکی وجود دیگری را تضمین کند. یعنی احساس رضامندی مثبت تنها با فقدان هیجانات منفی پدید نمی‌آید و عدم حضور هیجانات منفی لزوما حضور هیجانات مثبت را به همراه نمی‌آورد، بلکه برخورداری از هیجانات مثبت خود به شرایط و امکانات دیگری نیازمند است. بنابراین، احساس بهزیستی(شادی) سه مولفه مجزا و در عین حال مرتبط با یکدیگر را می‌بایست مورد شناسایی قرار داد الف) حضور نسبی هیجانات مثبت ب) فقدان و عدم حضور هیجانات منفی ج) رضامندی از زندگی.
در مطالعات گوناگون افراد شاد را با ویژگی‌های زیر تعریف می‌کنند:
اول آنکه از عزت نفس و احترام به خود بالایی برخوردارند و خودشان را دوست دارند. در یکی از من ایده‌های خوبی « و » من از با خود بودن لذت می‌برم « آزمون‌های عزت نفس با جمله هایی نظیر دارم کاملا موافق هستندِ. این افراد به اخلاقیات توجه بسیار دارند و عقلانی رفتار می‌کنند.
دوم آنکه افراد شاد احساس کنترل شخصی بیشتری را در خود احساس می‌کنند، آنهایی که انجام امور بیشتر به توانایی‌های خود می‌اندیشند تا به درماندگی و ناتوانایی هایی خویش، با استرس بیتشری مقابله می‌کنند.
سوم آنکه افراد شاد خوش بین هستند. افراد خوش بین با این جملات موافقت کامل دارند که: با این افراد موفق تر، سالم و .» وقتی با کار جدیدی روبرو می‌شوم، انتظار موفقیت در آن کار را دارم «شادتر از افراد بدبین هستند.
چهارم آنکه افراد شاد برون گرا هستند و در ارتباط و همکاری با دیگران توانمندند افراد شاد در مقایسه با افراد ناشاد، چه در تنهایی و چه در حضور دیگران، احساس شادی می‌کنند و از زندگی خود ودیگران، از زندگی در نواحی گوناگون شهری یا روستایی، و یا اشتغال در مشاغل گوناگون انفرادی و اجتماعی به یک اندازه لذت می‌برند.
یکی از مهم ترین مدل‌هایی که بهزیستی روانشناختی را مفهوم سازی و عملیاتی کرده، مدل ریف و همکاران است . ریف بهزیستی روانشناختی را تلاش فرد برای تحقق توانایی‌های بالقوه واقعی خود می‌داند. این مدل از طریق ادغام نظریه‌های مختلف رشد فردی عملکرد سازگارانه شکل گرفته و گسترش یافته است بهزیستی روانشناختی در مدل ریف و همکاران از شش مؤلفه تشکیل شده است: مؤلفه پذیرش خود به معنی داشتن نگرش مثبت به خود و زندگی گذشتة خویش است. اگر فرد در ارزشیابی، استعدادها توانایی‌ها و فعالیت‌های خود در کل احساس رضایت کند و در رجوع به گذشتة خود احساس خشنودی کند، کارکرد روانی مطلوبی خواهد داشت. همه انسان‌ها تلاش می‌کنند علی رغم محدودیت هایی که در خود سراغ دارند، نگرش مثبتی به خویشتن داشته باشند، این نگرش پذیرش خود است مؤلفه خودمختاری به احساس استقلال، خودکفایی و آزادی از هنجارها اطلاق می‌شود . فردی که بتواند بر اساس افکار، احساسات و باورهای شخصی خود تصمیم بگیرد، دارای ویژگی خودمختاری است . در حقیقت، توانایی فرد برای مقابله با فشارهای اجتماعی، به این مؤلفه، مربوط می‌شود داشتن ارتباط مثبت با دیگران، دیگر مؤلفه این مدل، به معنی داشتن رابطة باکیفیت و ارضاکننده با دیگران است. افراد با این ویژگی عمدتاً انسانهایی مطبوع، نوع دوست و توانا در دوست داشتن دیگران هستند و میکوشند رابطه‌ای گرم بر اساس، اعتماد متقابل با دیگران، ایجاد کنند مؤلفه هدفمندی در زندگی، به مفهوم دارا بودن اهداف درازمدت و کوتاه مدت در زندگی و معنادار شمردن آن است. فرد هدفمند نسبت به فعالیت‌ها و رویدادهای زندگی علاقه نشان می‌دهد و به شکل مؤثر با آنها، درگیر می‌شود . یافتن معنی برای تلاش‌ها و چالشهای زندگی در قالب این مؤلفه قرار می‌گیرد. تسلط بر محیط مؤلفة دیگر این مدل به معنی توانایی فرد برای مدیریت زندگی و مقتضیات آن است . لذا فردی که احساس تسلط بر محیط داشته باشد، می‌تواند ابعاد مختلف محیط و شرایط آن را تا حد امکان دستکاری کند، تغییر دهد و بهبود بخشد مؤلفه رشد شخصی به گشودگی نسبت به تجربیات جدید و داشتن رشد شخصی پیوسته باز می‌شود. فردی با این ویژگی همواره درصدد بهبود زندگی شخصی خویش و از طریق یادگیری و تجربه است.
تعریف بهزیستی روان شناختی
سازمان سلامت جهانی ( سلامت روان را به عنوان )حالتی از بهزیستی کامل جسمی،کهنی و اجتماعی و نه صرفاً غیاب بیماری تعریف میکند. سلامت روان شامل توانایی زندگی کردن همراه با شادی و بهره وری، بدون وجود دردسر است. سلامت روان مدهومی انتزاعی و نسبی گرا است از روابا انسان با خود ، جامعه و ارزش هایش و نمی‌توان آن را جدای از سایر پدیده‌های چند عاملی فهمید که فرد را به موازاتی که در جامعه به عمل می‌پردازد ، می‌سازد. سلامت روان شیوه سازگاری با دنیاست، انسانهایی که مؤبر، شاد و راضی هستند و حالت یکنواختی خلقی، هوش هشیارانه، رفتار ملاحظه گرانة اجتماعی و گرایش شاد را حفظ می‌کنند. سلامت روان عنوان و برچسبی است که دیدگاه و موضوعات مختلف مانند عدم وجود علائم ناتوان کننده یکپارچگی کارکرد روانشناختی، سلوک مؤبر در زندگی شخصی و اجتماعی، احساسات مرتبا با بهزیستی اخلاقی و معنوی و مانند آن را دربر می‌گیرند. سلامت روان یعنی هماهنگی بین ارزشها ، علاقه‌ها و نگرشها در حوزه عمل افراد، در نتیجه برنامه ریزی واقع بینانه‌ای برای زندگی و تحقق هدفمند مفاهیم زندگی است. سلامت روان ظرفیت رشد و نمو شخصی است. سلامت روان ظرفیت کامل زندگی کردن به شیوه‌ای است که ما را قادر به درک ظرفیت‌های طبیعی خود میکند و به جای جداکردن ما از سایر انسان هایی که دنیا را می‌سازند، نوعی وحدت بین فرد و دیگران بوجود می‌آورد.
گلداسمیت، وئوم و دارتی ، بیان می‌دارند که بهزیستی روانی شامل دریافت‌های فرد از میزان هماهنگی بین هدف‌های معین و ترسیم شده با پیامدهای عملکردی است که در فرایند ارزیابی‌های مستمر بدست می‌آید و به رضایت درونی و نسبتا پایدار درتوالی زندگی منتهی می‌شود.
.ریف ، معتقد است که برخی از جنبه‌های منشوری بهینه، مانند تحقق هدفهای فرد، متضمن قانونمندی و تلاش بسیار است و این امر حتی ممکن است در تعارض کامل با شادکامی کوتاه مدت باشد. او معتقد است که بهزیستی را نباید ساده انگارانه، معادل با تجربه بیشتر لذت در مقابل درد دانست، در عوض، بهزیستی روانی دربرگیرنده تلاش برای کمال وتحقق نیروهای بالقوه فرد است. بهزیستی روانی شامل احساس مثبت و احساس رضایتمندی عمومی از زندگی که شامل خود و دیگران در حوزه-‌های مختلف خانواده، شغل و نظیر این موارد است. بنابراین افراد با احساس بهزیستی بالا به طور عمده هیجانات مثبت بیشتری را تجربه و از حوادث و وقایع پیرامون خود ارزیابی مثبتی دارند. از سویی، افراد با بهزیستی پایین حوادث و موقعیت‌های زندگیشان را نامطلوب ارزیابی و بیشترهیجانات مندی نظیر اضطراب، افسردگی و خشم را .) تجربه می‌کنند.
هر سنی، با وجود تمامی مشکلات و سختی هایی که در زندگی دارند، خود را به سوی خوشبختی سوق می‌دهند. اینها کسانی هستند که توجهشان را از بیماری، مرگ و کشت و کشتار و ناآرامی ها، برگرفته و به سوی مسائل دلپذیرتر و بهتر سوق می‌دهند. در نگاه اول این عقیده که می‌توان با وجود بیماری، بهزیستی روانی را تجربه کرد، قابل پذیرش نیست. با این حال ، مطالعات بسیاری نشان دادند که می‌توان تحت بدترین شرایط نیز بهزیستی روانی را تجربه کرد. بسیاری از نظریات بیان شده در مخالفت با دیدگاه منفی فروید نسبت به روان انسان بود، فروید معتقد بود روان انسان مجموعه‌ای درهم و پیچیده از آشدتگی‌های هیجانی و تعارضات و سائق‌های غریزی است که انسان را به سمت لذایذ جنسی و پرخاشگری می‌کشاند. یونگ و فرنس در مخالدت با دیدگاه منفی فروید، تأکید بر یکپارچگی و هماهنگی خصوصیات خوب و بد انسان ها، صدات مردانه و زنانه و ابراز وجود و توانایی آنها برای پذیرش چیزهای جدید داشت. عقیده محکم اریکسون مبنی بر رشد ایگو باعث اعتقاد به رشد مداوم فرد در طول زندگی شد. بهلر ، بیان داشت که انسان در طول زندگی به تکامل می‌رسد. آلپورت نوعی بلوغ را مطرح کرد که شامل رشد فردی، داشتن روابط گرم با دیگران ، داشتن امنیت هیجانی و خودپنداره‌ای مبنی بر واقعیت می‌شد. مازلو خصوصیات و مشخصه‌های افراد خود شکوفا را مطرح کرد. جاهودا دریافت که سلامت روان چیزی فراتر از عدم وجود بیماری و اختلال است. او با این تبیین مشخصه‌های سلامت روان را نیز بر شمرد.
الهام مقامی
اردیبهشت 1401

فهرست
سخن نویسنده 6
مقدمه 7
فصل اول: خشنودی (احساس شادمانی و خوشحال بودن) 13
فصل دوم: سرزنده بودن (پر انرژی بودن و اشتیاق داشتن برای انجام کارها) 35
فصل سوم: سرزنده بودن (احساس راحتی، آرام و در آسایش بودن) 47
فصل چهارم: خوش بینی (خوشبین و امیدوار بودن) 71
فصل پنجم: آمیختگی (عمیقاً مجذوب شدن در کاری که انجام می‌دهید) 97
فصل ششم: آمیختگی (آگاه بودن نسبت به احساسی که در هر لحظه تجربه می‌کنید) 103
فصل هفتم: پذیرش (پذیرش خود، همانطور که هستید) 115
فصل هشتم: ارزش به خود نهادن (میزانی که خود را لایق دوست داشته شدن و محترم می‌دانید) 127
فصل نهم: شایستگی (احساس موثر بودن در کاری که انجام می‌دهید) 143
فصل دهم: پیشرفت (احساس اینکه در حال رشد و پیشرفت هستید) 153
فصل یازدهم: هدف (داشتن یک هدف و ماموریت در زندگی) 167
فصل دوازدهم: اهمیت (این احساس که کاری که انجام می‌دهید ارزشمند است) 175
فصل سیزدهم: تناسب (احساس اینکه کاری که انجام می‌دهید با تصویری که از خودتان دارید متناسب است) 183
فصل چهاردهم: ارتباط (احساس صمیمیت و در ارتباط بودن با اطرافیان) 193
فصل پانزدهم: تاب آوری (احساس صمیمیت و در ارتباط بودن با اطرافیان) 205
فصل شانزدهم: خودکارآمدی 215
فصل هفدهم: معنویت 221
منابع و مآخذ 235

این مقاله را به اشتراک بگذارید