یادداشت هفته
مطالبه اجرای قانون
دفتر فرهنگ معلولین/ ۱۴ دی ۱۳۹۶
انجمن باور و آقای سهیل معینی به تاریخ ۲۰ آبانماه ۱۳۹۶ نامهای به وزیر کشور، آقای عبدالرضا رحمانی فضلی درباره عملکرد ستاد هماهنگی مناسبسازی کشور مستقر در وزارت کشور نوشت؛ نیز در همان تاریخ نامهای به رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، آقای علیاصغر مونسان درباره تکالیف این سازمان در قبال معلولان نوشت. این نامهها از جهاتی قابل توجه و تأمل است و لازم است به آن بپردازیم.
انجمن باور متن هر دو نامه و پاسخهای دریافتی را روی کانال تلگرام اش(bavarngo@) منتشر کرده است. به دلیل اینکه این سبک نامهنگاری، رویه جدید در تعامل بین تشکلهای مردمی و دولت است و میتواند به عنوان یک رویه مؤثر فراگیر شود، نکاتی چند را درباره این نامه در سه فراز یادآور میشویم:
الف: شیوه مطالبهگری
متن و ساختار و ادبیات این نامهها گویای چند نکته در باب مطالبهگری است.
۱ـ وزیر محترم تعاون و رفاه آقای ربیعی و معاون ایشان آقای میدری در همایش آبان ماه خواستار افزایش و گسترش مطالبهگری تشکلهای مردمی شدند. این نامهها هم مطالبات جامعه هدف را در دو زمیه گردشگری و مناسبسازی مطرح کرده است. مطالبهگری لزوماً باید منطق و روش خاص خود را داشته باشد و به هر شیوه نمیتوان به مطالبه پرداخت. به نظر میرود روش مطالبه که در این نامهها به کار گرفته شده، سودمند است.
۲ـ اما ادبیات نامهها محترمانه، به شیوه فاخر و فاقد مداحیهای معمول است. افراد دارای معلولیت و نیز تشکلها باید این شیوه را در مطالبهگری همواره مورد توجه قرار دهند که از مدحهای شاهانه پرهیز نموده و در عین حال با احترام با مخاطب برخورد نمایند.
۳ـ علاوه بر دو ویژگی رعایت احترام و پرهیز از مداحی، منطق داشتن و برخورداری از استدلالهای اقناعی هم مهم است. در برخورد با مخاطب لازم است مواد قانونی و مستندات کافی و کامل متناسب با موضوع مطرح گردد. آقای سهیل معینی به عنوان یک حقوقدان مجرب این رویه را در این نامهنگاری رعایت کرده است.
۴ـ در هر نامه علاوه بر تذکر موارد منفی، باید به نکتههای مثبت هم توجه داده شود. این نامهها دارای این ویژگیها است.
۵ـ در مطالبه خواستهها، لازم است به مستندات قانونی به ویژه قوانین مادر مثل قانون اساسی، قانون الحاق به کنوانسیون بینالمللی حقوق معلولان و قانون مصوب ۱۳۹۶ اشاره شود. این ویژگیها در این نامهها مراعات شده است.
ب: الگوگیری تشکلها
تشکلهای مردمی ضروری است از این نامهها الگو گرفته و به ترویج و گسترش مطالبهگری بپردازند. از این زاویه هم، نکاتی را مطرح میکنیم:
۱ـ تشکلها به عنوان هستههای متشکل از نخبگان، نقش پیشرو و هدایتگری را بر عهده دارند. از اینرو به معلولان باید شیوه صحیح درخواست حقوقشان را آموزش دهند و راه درست مطالبهگری را یادآور شوند.
از دیگر سو، خود تشکلها میتوانند از اینگونه نامهها الگو بگیرند؛ سپس این الگوها را در جامعه هدف گسترش دهند.
۲ـ اصلاح امور معلولان ممکن نیست مگر با حضور و مشارکت همه جانبه تشکلهای غیر دولتی و مردمی و آحاد معلولان به ویژه نخبگان آنها. اما گاه مشاهده میشود تشکلهای مردمی و نخبگان وظایف ذاتی و جایگاه اصلی خود را فراموش کرده و به جای تذکر خطاها و راهنمایی مدیران دولتی، با آنان وارد زد و بند پشت پرده بر سر رانت میشوند یا در معادلات قدرت به سمت کسب مسئولیت و یا به سراغ شراکت با مسئولین در کسب و کار میروند.
همه این شیوهها در واقع نوعی مسکوت کردن است و با هدف ساکت کردن اینان از طرف مدیران دولتی انجام میپذیرد. به همین دلیل در دههای اخیر کمتر نقد و انتقاد و اعتراض از طرف تشکلهای مردمی شنیده شده و به جای اهتمام به وظایف خود به سراغ منافع شخصی رفتهاند. نتیجه اینکه مصالح و خواستههای معلولان زیر اینگونه خودخواهیها منکوب گردیده است. خلاصه اینکه مدیران تشکلهای مردمی و نخبگان معلولان باید از روشی که در این نامه به کار گرفته شده، درس بیاموزند و با کنار نهادن همه منافع شخصی، ایثارگرایانه به فکر منافع جامعه هدف باشند.
ج: مخاطب گزینی
این نامهها به درستی مخاطب مورد نظر را در نظر گرفته و نامه را خطاب به او نوشتهاند. در این زمینه هم لازم است چند نکته تذکر دهیم:
۱ـ یکی از ضعفها در مطالبه خواستهها از طریق نامه یا در نامهنگاری این است که مخاطب و دریافت کننده اشتباه ثبت شده است. به ویژه در نامهنگاریها شهرستانها معمولاً نمیدانند خواسته خود را از چه نهاد و سازمانی مطالبه کنند، زیرا ساختار اداری را به درستی نمیشناسند.
مطالبهگری وقتی به سرانجام مطلوب میرسد که، هدف گزینی درست انجام شود و بدانیم به سوی چه هدفی میخواهیم حرکت کنیم. مسئول اصلی را باید شناخت و از او مطالبه نمود. همانطور که آقای معینی رأس مدیریت یعنی وزیر کشور یا رئیس سازمان را مخاطب قرار داده بهترین شیوه است.
۲ـ یکی از ضعفهای نظام اداری این است که مدیران اصلی به پاسخگویی مستقیم نمیپردازند و معمولاً نامهها را به زیر مجموعه ارجاع میدهند. عرف اینگونه است که اگر مسئول بالاتر از مدیری توضیحی یا اقدامی را بخواهد، خودش پاسخ میدهد ولی اگر مردم یا مدیر مادون مطالبهای داشته باشد، به زیر مجموعه ارجاع میدهد. البته در ایران اینگونه است و در برخی کشورها اینگونه نیست و مردم هرگونه مطالبهای از هر مسئولی داشته باشند خودش باید پاسخگو باشد.
در این نامهها، وزیر کشور و رئیس سازمان میراث فرهنگی، درخواست آقای معینی را به زیر مجموعه ارجاع دادهاند. اینگونه رفتارها اگر تجزیه و تحلیل گردد معنایش این است که ای درخواست کننده تو کوچکتر هستی که من به تو جواب دهم و من به تو پاسخ نمیدهم. اما بعضی بر این عقیدهاند که معنا و مفهوم این اقدام این است که این درخواست در حوزه وظایف من نیست و نامه تو را برای کسی میفرستم که مسئول مستقیم این کار است.
۳ـ مطالبهگر با توجه به روحیه و شخصیت مخاطب، نامه را تدوین میکند؛ از اینرو شناختن اجمالی مخاطب هم یک ضرورت است.
۴ـ جلب اعتماد مخاطب نکته دیگر است که لزوماً باید در نامه مطالبه خواهی مطرح شود و در این نامهها هم به ظرافت مراعات شده است.
نتیجه اینکه نامههایی که با امضای آقای سهیل معینی و از طرف انجمن باور منتشر شده آغازگر دوره جدیدی در روابط تشکلهای مردمی معلولان با مدیریتهای دولتی است. تشکلها در شهرهای مختلف میتوانند با فراگیری چنین شیوهای به حلّ مشکلات خود بپردازد.
بسیاری از تشکلهای ویژه معلولان تلقی اشتباه از “فعالیت” و “فعال بودن” دارند. خواست عمومی معلولان این است که تشکلهایشان در تأمین نیازهای آنها فعال باشند. اما فعال بودن به چه معنا است؟
آیا باید در همه حوزهها دخالت کرد و با ورود به حوزههای مختلف، شروع به ایجاد سامانه نمود. مثلاً معلولان در یک شهر نیازهای توانبخشی، فرهنگی، آموزشی و پزشکی دارند. آیا وظیفه تشکلها است در همه این حوزهها ورود کرده و بخشهای آموزشی، پزشکی، توانبخشی و غیره دایر کنند و وسایل تهیه کنند؟ اساساً چنین کاری ممکن نیست زیرا بودجه سنگین نیاز دارد و امکانات بسیار زیادی میخواهد.
شیوه دیگر فعال بودن این است که هر تشکل، جمعی از نخبگان را داشته باشد و با تشکیل جلسات دورهای به رصد کردن امور معلولان بپردازند و در صورت مشاهده کم کاری یا خطا به دستگاه مربوطه تذکر دهند. آموزش و پرورش استثنایی، سازمان تبلیغات اسلامی، سازمان بهزیستی، اداره فرهنگ و ارشاد را زیر نظر داشته و از طرف دیگر نیازهای افراد دارای معلولیت را هم دائم رصد کنند، پس شروع به مطالبهگری از طریق نامهنگاری یا مذاکرات مستقیم نمایند. خلاصه اینکه نامههای آقای معینی به عنوان یک شیوه مطالبهگری قابل مطالعه و الگوگیری است.